زاگاه- هفته گذشته کریستیانو رونالدو، ستاره مشهور دنیای فوتبال طی پستی اینستاگرامی اعلام کرد که نوزاد پسر او و جورجینا رودریگز در حین زایمان از دست رفته است. او این لحظات را برای خانواده سخت و رنجآور توصیف کرد و خطاب به کودک از دسترفتهاش نوشت: «پسر کوچولوی ما، تو فرشته ما هستی و ما همیشه دوستت خواهیم داشت.»
او که این روزها تنها ستاره تیم بحرانزده منچستریونایتد است، در بازی بعدی تیمش در مقابل لیورپول غایب بود. دو تیم تصمیم گرفتند برای همدردی با او و جورجینا، بازوبندهای سیاه ببندند و هواداران لیورپول نیز در دقیقه ۷ بازی او را تشویق کردند و با غم و رنج او و خانوادهاش همدردی نشان دادند. علیرغم موج همدردی از سراسر دنیا، اما کارشناسان میگویند هنوز درک عمومی بسیار کمی از تأثیر مخرب مردهزایی، مرگ نوزادان، سقط ناخواسته جنین و سقط جنین پزشکی بر والدین و همچنین خانواده و دوستان آنها وجود دارد.
آنچه بیشتر والدینی که کودک خود را از دست دادهاند نیاز به شنیدنش دارند، شنیدن نام کودکشان است. هرچند که از دست دادن نوزاد، مسالهای است که به ندرت از آن بهطور علنی صحبت میشود و به گفته متخصصان و مشاوران سوگ، به نوعی تابو تبدیل شده است. فرهنگ عمومی به جای حمایت از والدین آنها را دچار ازخودبیگانگی میکند: «درحالی که زندگی والدین با از دست دادن نوزادشان به شکل برگشتناپذیری تغییر میکند، حتی کسانی که عضوی از خانواده سوگوار هستند، ممکن است در نهایت واکنش و رفتاری اشتباه برای تسلی دادن از خود نشان بدهند.»
جن کوتس، مدیر موسسه خیریهای که به حمایت از افراد داغدار و سوگوار میپردازد، میگوید:«هر جملهای که با «حداقل» شروع میشود، معمولا فوقالعاده مضر و آسیبزننده است. این بهخصوص در مورد دوقلوها، زمانی که یکی میمیرد و دیگری زنده میماند، بیشتر شنیده میشود. «حداقل» وجود ندارد، نوزاد آنها مرده و این واقعهای ویرانگر است.»
نیکی ریگیلسکی، یکی از متولیان مرکز حمایت از والدینی که بارداریشان به دلایل مختلف خاتمه پیدا کرده میگوید: «وقتی نوزادی در هر مرحلهای از بارداری میمیرد، زندگی والدین بهطور غیرقابل انکاری تغییر میکند. آرزوهای آنها برای آن نوزاد هرگز جایگزین نخواهد شد. مهم نیست که آنها چند بچه دیگر در آینده داشته باشند. اگر شما میخواهید از والدین سوگوار حمایت کنید، از اینکه در مورد این فقدان، رنج و اندوه آنان حرف بزنید، نترسید. به آنها کمک کنید تا یک شرایط عادی جدید پیدا کنند که شامل کوچولوی ازدسترفته آنها نیز بشود.»
شارون دارک که بیست و دوسال پیش پسران دوقلویش را از دست داده و حالا به عنوان هماهنگکننده در مرکز حمایت از سوگدیدگان کار میکند، میگوید: «اگر مانند مورد رونالدو و رودریگز، یکی از دوقلوها زنده بماند، سوگواری بسیار دشوار است.» او ادامه میدهد: «شما لذت و شادمانی قُلی که زنده است را دارید در کنار ویرانی مطلق برای قُل دیگری که زنده نیست. چگونه میخواهید با این شرایط کنار بیاید؟»
آمار جهانی نشان میدهد روزانه حدود ۶۷۰۰ نوزاد به دلیل شرایط زایمان ناسالم در زمان نزدیک به وضع حمل، جان خود را از دست میدهند. علاوهبراین روزانه نزدیک به ۵۴۰۰ نوزاد مرده به دنیا میآیند که ۴۰ درصد از این مرگها مربوط به زمان و شرایط نامطلوب زایمان، مراقبتهای ناایمن و بیکیفیت است. مراقبتهای ناایمن مانند تشخیص دیرهنگام و نادرست، خطاهای دارویی، بیهوشی و خطاهای جراحی، روشهای ناایمن تزریق، فقدان شیوههای کنترل عفونت، مداخلات غیرضروری و بدرفتاری عنوان شده است. البته طبق یافتههای سازمان جهانی بهداشت، بیشترین آمار مرگومیرها مربوط به زایمان زودرس، عوارض هنگام بارداری و عفونت بوده است.
در سال ۲۰۲۰، بیش از دو هزار و دویست مردهزایی و ۷۳۳ مورد مرگ نوزادان متولدشده در ۲۴ هفتگی تنها در انگلستان و ولز گزارش شده است که نرخ ۲/۷ به ازای هر هزار تولد زنده است که از سال ۲۰۱۶ ثابت مانده است. با این حال، به ندرت به آسیبهای عاطفی و روانی این مسئله پرداخته میشود. از جمله احساس سرزنشی که گاهی زنان به آن دچار میشوند چراکه خود را مقصر مردهزایی یا مرگ نوزاد تصور میکنند. این خودسرزنشگری از آنجا ناشی میشود که برخی تصور میکنند مرگ نوزاد یا مردهزایی، در نتیجه قصور و بیتوجهی آنها در مراقبتها و رسیدگیهای دوران بارداری رخ داده است و همین احساس گناه، صحبت کردن از سوگ فقدان را برای این افراد دشوارتر میکند.
ایمی جکسون یکی از بنیانگذاران بنیاد «لیلی می»، که نام دختری است که در سال ۲۰۱۰ از دست داده است میگوید: «از دست دادن نوزاد، تجربه و رنجی منحصربهفرد است و با اندوه معمول، که وقتی دوست نزدیک یا خویشاوندی را از دست میدهیم با آن روبرو میشویم، تفاوت دارد. در این حالت ما برای زندگیای که گذشته و آن فرد تا آنجا توانسته از آن استفاده کند، سوگواری نمیکنیم بلکه یک عمر به خاطر این فرصت ازدسترفته و تمام خاطراتی که میخواستیم با کودکمان بسازیم، غمگین هستیم.»
هنگامی که جکسون پس از تولد و مرگ لیلی بیمارستان را ترک کرد، تنها قلبی شکسته و خاطراتی کوتاه اما ارزشمند، همراه خود داشت و نه هیچچیز دیگر. خیریه او حالا به والدین دیگری در شرایط خودش کمک میکند تا بتوانند با سوگ از دست دادن نوزادان خود کنار بیایند. بن مورهاوس، یکی از بنیانگذاران بنیاد کالیپاتیرا مورهاوس که دختر خود را در بدو تولد از دست داده، میگوید: «در حالی که شوک از دست دادن او یک عمر با سوگواری گاهوبیگاه ادامه خواهد داشت، اما میتوان درد را نادیده گرفت.»
او میگوید: «این غایت ویرانی و دلشکستگی است که میتوانید تجربه کنید. اما من به عنوان یک پدر با همسرم بسیار متفاوت رفتار کردم. انتظار میرفت قوی باشم. حتی الان هم مردم فکر میکنند که من خوب هستم، در حالی که خوب نیستم: پدرها اغلب فراموش میشوند.» او ادامه میدهد: «پدربزرگ و مادربزرگها و خواهر و برادرها نیز میتوانند فراموش شوند. پدربزرگ و مادربزرگ نه تنها از مرگ نوهشان غمگین هستند بلکه از غم و اندوه فرزندانشان نیز، رنج میبرند.»
کریستیانو رونالدو دوباره به مسابقات بازگشته است. او و جورجینا چندروز پیش تصویری خانوادگی را در صفحات اینستاگرامشان منتشر کردند که نوزاد دخترشان در آغوش رونالدو است در حالی که قُل دیگر، هرگز از بیمارستان به خانه بازنگشته است. اما این اتفاق برای دو ستاره دنیای فوتبال و مد، شاید باعث شود تا در آینده بیشتر در مورد درد و رنج نادیده گرفته شده والدینی که نوزادشان در بدو تولد میمیرد یا مرده به دنیا میآید صحبت شود. نوعی از سوگواری که کمتر به رسمیت شناخته میشود و رنجی که انکار میشود.
منبع: