زاگاه- «بهشت زیر پای مادران است»، «دوران شیرین بارداری»، «مادران فداکار» و هزاران جمله و برچسب دیگر را جامعه به محض باردار شدن به زن میچسباند. از تو انتظار میرود که این تصویر زیبا و مقدس را همیشه و همهجا با خودت حمل کنی. جالب اینجاست که این دیدگاه نه فقط در ایران که در همهجای دنیا رواج دارد.
انگار بارداری و مادر شدن امر مقدسی است که اگر از سختیها، خستگی و مشکلاتش بگویی، کفران نعمت کردهای و این امر مقدس را زیر سوال بردهای. فداکاری و ازخودگذشتگی کردن یک زن از نظر جامعه آنقدر شعاع گستردهای دارد که هر سویی پا میگذاری یکی هست که به تو یادآوری کند که «وای یک مادر چنین کاری نمیکند.»
این جامعه که همچنان معتقد است اگر مادر نشدی پس هنوز کامل نیستی، اگر زن کارش را کنار بگذارد، اگر برای شیر دادن به بچهاش بیخوابی بکشد، اگر از آرزوهایش دست بکشد، پس مادر نمونهتری محسوب میشود، به خستگی و کلافگی یک زن زیر بار تمامی این برچسبها و الگوها توجهی ندارد و سعی میکند این بخش مادری را پشت تصاویر و توصیفات رنگووارنگ مادری قایم کند.
همین موضوع باعث شده که بسیاری از ما از بیان فشارها و مشکلاتی که در طول فرایند مادر شدن داشتیم، بترسیم. از اینکه بگوییم پشیمان شدهایم، از اینکه اعلام کنیم شاید اگر فرصت دوبارهای داشتیم جور دیگری به این روند نگاه میکردیم و زمان دیگری را به فرزندآوری اختصاص میدادیم.
انگار بعد از مادر شدن، جامعه ترجیح میدهد تو را به عنوان یک زن نبیند. تو مادر شدی و مادری هستی که همهجوره باید آن نقش را در هر حالتی که هستی با خودت داشته باشی. اگر ترجیح بدهی همزمان با کودکت، خودت و نیازهایت را هم ارجح بدانی، پس خودخواهی.
کاش بتوانیم این تصویر آرمانی از مادر را بشکنیم. مادری و بچهداری همیشه آن تصویر قشنگی که جامعه و رسانه از ما میخواهد ارائه بدهد، نیست. کاش خود ما زنان یاد بگیریم یکدیگر را به خاطر خدشهدار کردن آن تصویر ایدهآل قضاوت نکنیم. هیچ کجا به خاطر سکوت و تحمل فشارهای روانی ناشی از بارداری و مادری، به ما مدال قهرمانی نمیدهند. کاش حرف بزنیم و از برچسبهایی که جامعه و اطرافیان به ما میزنند نترسیم.
روایت ارسالیِ یکی از مخاطبان زاگاه