
زاگاه. فمینیستهای آرژانتینی با چالشی بزرگ روبهرو بودند: طرح مسئله پایان خودخواسته بارداری در بستری که خانوادهها از هم گسیخته شده بودند، کودکان ربوده شده و موضوع «ناپدیدشدگان» و مادران دادخواه در میان بود، بسیار سخت به نظر میرسید.
لین مورگان (۲۰۱۵)، مردمشناس اجتماعی، هنگام بررسی مناقشات آرژانتین از منظر حقوق بشر و نه الزاما از منظر عدالت باروری، به تنش میان فمینیسم فراملی و فمینیسم محلی اشاره میکند:
چگونه میتوان پایان خودخواسته بارداری را در آرژانتین قانونی ساخت، در حالیکه کشتن (و ربودن) فرزندان مادران دادخواه یکی از هولناکترین فجایع تاریخ این کشور است؟ (مورگان، ۲۰۱۵: ۱۳۸).
این پرسشی است که کنشگران فمینیست توانستهاند با بازتعریف حق پایان خودخواسته بارداری در مقام گسترش دموکراسی و حقوق بشر، پاسخی مؤثر برای آن بیابند. شاید بارزترین نمونه پیوستگی میان این دو جنبش، نماد «دستمال سبز» باشد که جنبش فمینیستی با آن، پیوندی نمادین با «دستمالهای سفید» مادران پلازا دِ مایو برقرار کرد. یا شاید روشنترین تجلی این پیوستگی، شخصیت نوریتا کورتیناس از بنیانگذاران مادران دادخواه پلازا باشد؛ زنی که معمولا در کنار دستمال سفید سنتیاش ـ همراه با نام پسر ناپدیدشدهاش ـ دستمال سبزی نیز به همراه دارد. (بلوچی، ۱۹۹۹؛ لاتفم، ۲۰۱۸).
در طی سال ۲۰۱۸، مجموعهای از رویدادها به ابتکار جمعی از فمینیستها و لزبینها برای جرمزدایی از پایان خودخواسته بارداری در «خانه مادران دادخواه» برگزار شد؛ مکانی برای گردهماییهای محلی که هبه دبونافینی و گروهش در آن به فعالیت میپرداختند. او نیز با برافراشتن دستمال سبز، مسئله مرگ و زندگی را در چارچوب حفاظت از جان زنان صورتبندی کرد و آن را با فقر و فساد ساختارهای بازار پیوند زد[۱].
نقلقول زیر از گابریلا سِروتی، نماینده پارلمان، در جریان مناقشه سال ۲۰۱۸ درباره حق پایان خودخواسته بارداری است؛ او همانند بسیاری دیگر از اعضای مجلس نمایندگان، دستمال سبز بر گردن داشت. سِروتی تداوم میان جنبش حقوق بشر و جنبش فمینیستی در آرژانتین را درک کرده و این مناقشه را در بستر میراث تاریخی مادران و مادربزرگان (دادخواه) پلازا دِ مایو صورتبندی میکند:
واقعیت این است که بارها و نه در گذشته دور به ما گفتهاند که ما آرژانتینیها فرزندان مادربزرگان دادخواه پلازا دِمایو هستیم. من دوست دارم بگویم که ما دختران همان پیرزنهای سرکشی هستیم که دستمالهای سفید با خود داشتند و امروز مادران و پدران همان دختران جوان دیوانه هستیم که پارچههای سبز میپوشیدند. این دو دستمال، در پیوند و درهمتنیدگی، و در گفتوگویی میاننسلی، تاریخ فتح عرصه حقوق و آزادی را در این کشور و در این جامعه میسازند و بیتردید درسهای بسیاری به جهان میدهند. (والدس، ۲۰۱۸)
زخمهای بهجامانده از دیکتاتوری نظامی و موضعگیریها در خصوص «یادآوری، حقیقت و عدالت» نقشی تعیینکننده در جریان مناقشات پارلمانی پیرامون قانون پایان خودخواسته بارداری ایفا کردند. در این میان، ویکتوریا دوندا ـ زنی جوان که در دوران نوزادی، پس از قتل مادرش، توسط رژیم دیکتاتوری ربوده و به فرزندخواندگی اجباری درآمده بود ـ با پوشیدن شالی سبز ریاکاری مخالفان پایان خودخواسته بارداری بهویژه سکوت آنان (در برابر جنایاتی که زنان در دوران سرکوب متحمل شدند) را با صراحت به چالش کشید:
زمانی که زنان ربوده شدند، ناپدید شدند و بهزور به زایمان واداشته شدند. گویی آن رحم، غنیمت جنگ بود و آنچه از آن بهدست میآمد، یعنی نوزادانی که زنده به دنیا میآمدند، نیز غنائم جنگی بودند. شما، ای ریاکارانی که امروز مخالف پایان خودخواسته بارداری هستید، آن زمان در سکوت بودید. (نقل در والدس، ۲۰۱۸)

سازمان HIJxS، نهادی متشکل از فرزندان ناپدیدشدگان، زندانیان سیاسی یا تبعیدیان دوران دیکتاتوری، با انتشار متنی که در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای یافت، از مبارزات فمینیستی حمایت کرد. آنان در این متن، رنج مادران را با جرمانگاری پایان خودخواسته بارداری پیوند زدند:
ما دختران زنانی هستیم که قربانی نسلکشی شدند، زنانی که بهدست تروریسم دولتی کشته و ناپدید شدند؛ زنان بارداری که ربوده شدند و نوزادانشان دزدیده شد؛ زنانی که در مراکز مخفی شکنجه شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند؛ زندانیان سیاسی؛ و زنانی که به تبعید رانده شدند. ما دختران دستمالهای سفیدیم. امروز نیز دستمالهای سبز با خود داریم. (۲۰۱۷، انجمن فرزندان، بوئنوس آیرس)
سرانجام، نیکولاس ماسوت، نماینده راستگرای پارلمان، محافظهکار و از جریان «ضد حقوق»، با استفاده از استدلالهای حقوق بشری در دفاع از «دو زندگی» (مادر و جنین)، طرح حق پایان خودخواسته بارداری را با نسلکشی در دوران دیکتاتوری همسنگ دانست. او در میانه سخنانش، رو به خوان کاباندیه، کودکی که در اردوگاه مخفی اِسما (مدرسه عالی مکانیک ارتش) به دنیا آمده بود، کرد و گفت: «حتی در آن زمان هم ما نوزادان را نکشتیم؛ جرات نکردیم تا آنجا پیش برویم.» این استدلال واکنشهای شدیدی برانگیخت، هم به خاطر «ما»یی که ماسوت برای همسانسازی خود با دیکتاتوری به کار برده بود و هم از حیث برابر دانستن جنین با نوزادانی که از زنان زندانی سیاسی در اردوگاههای مخفی متولد شده بودند.[۲]
در حالیکه بسیاری از کشیشان و راهبههای کاتولیک، همچنین مؤمنان متعهدی که از الهیات رهاییبخش آمریکای لاتین الهام گرفته بودند، شکنجه، آزار و حتی ترور را تجربه کردند، رهبران کلیسا بهطور فعال از دیکتاتوری نظامی حمایت کردند. کاریتا، کنشگر فمینیست در حوزه سلامت که خواهرش بهدست نیروهای نظامی کشته شد، روایت خود را اینگونه بیان میکند:
به یاد دارید عکسی از Nunca Más (گزارش کمیسیون حقیقتیاب) دستبهدست میشد که پیکر یک زن باردار و جنینش را نشان میداد؟[۳] ننگآور بود؛ دقیقاً همین واژه. ننگآور. استفاده ابزاری از ایده گزارش کمیسیون حقیقتیاب. چه کسی بود؟ یکی از اسقفها (میگل استبان هساین، اسقف ویدما) که میگفت پایان خودخواسته بارداری جنایتی علیه بشریت و حقوق بشر است. کلیسا! همان کلیسایی که حتی حاضر نشد ما را بپذیرد، همان کلیسایی که هنوز درباره اسناد خودش سکوت میکند، حالا از پایان خودخواسته بارداری بهعنوان جنایت علیه بشریت سخن میگوید؟ ما هرگز فراموش نمیکنیم که آنها گفتند هفت ساعت شکنجه که گناه محسوب نمیشود! کلیسای کاتولیک که خود را «مدافع حیات» مینامد، همان نهادی است که در دوران ناپدیدسازیهای اجباری بهدست دیکتاتوری نظامی، سکوت پیشه کرد.
یکی از نقاط کانونی و پرقدرت در تعامل میان جنبشهای حقوق بشری و فمینیستی، نقد کلیسای کاتولیک یا دقیقتر، نقش آن در دوران دیکتاتوری نظامی است. این نقش دستاویزی نیرومند برای جنبشهای فمینیستی فراهم آورده تا مشروعیت اخلاقی کلیسا را به پرسش بکشند. روایت آنتونیا شباهت بسیاری به سخنان کاریتا دارد؛ نهفقط از منظر بازتولید همان استدلالها، بلکه از حیث ارائه نمونهها و شواهد عینی:
بروید از کسی بپرسید که اسنادش را دارد؛ من متخصص نیستم. من همان را به یاد دارم که همه به خاطر دارند. آن اسقف منحرف (اسقف آنتونیو باسئوتو در ۲۰۱۵) گفته بود وزیر بهداشتی که از آموزش جنسی در مدارس دفاع میکند، باید با سنگی به گردن به دریا انداخته شود. اهریمنی است، او اهریمنی است، با تجربهای که ما از ناپدیدشدگان داشتیم، همانهایی که به دریا انداخته شدند. شاید در جاهای دیگر چنین باشد، اما اینجا در آرژانتین کلیسای کاتولیک هیچ مرجعیت اخلاقی ندارد که درباره گناه پایان خودخواسته بارداری سخن بگوید. تنها گناهکاران واقعی خود آنها هستند. آنان به پروازهای مرگ سربازان برکت دادند. در برابر فریاد کمک خانوادههایی که فرزندان و نوههایشان ربوده و ناپدید شده بودند، حتی انگشتی تکان ندادند. با چه رویی از گناه سخن میگویند؟ تنها گناهکاران واقعی خودشان هستند. کلیسا در دوران دیکتاتوری به هیچ حیاتی وقعی ننهاد. آنان حتی به شکنجهگرانی که زنان باردار را با شوک الکتریکی در اندام جنسی میآزردند، برکت دادند. حالا کدام «دو زندگی» است که مدعی حمایت از آن هستند؟

درست است که شعارهای فمینیستی بسیاری به سلطه کلیسای کاتولیک میتازند ـ همچون «تسبیحهایتان را از تخمدانهای ما دور کنید» یا «بله، بله، آقایان و خانمها، کشیشهای کودکآزار میخواهند پایان خودخواسته بارداری را ممنوع کنند» ـ اما هیچیک بهاندازه شعاری که هر بار در نزدیکی کلیسای جامع بوئنوسآیرس طنینانداز میشود، اثرگذار و پیونددهنده نیست: «کلیسا، کثیف همانند دوران دیکتاتوری.» این شعار نه صرفاً بازنمایی نقش کلیسا، بلکه پلی میان نسلهاست که رنجها را به هم پیوند میزند و از خلال بسیج جمعی، دستورکارهای فمینیستی را پیش میبرد.
«اگر پاپ یک زن بود، حق پایان خودخواسته بارداری قانونی میشد» (گرافیتی فمینیستی در بوئنوسآیرس)
من بارها با این بنیادگرایان مذهبی روبهرو شدهام. با شعارهای آلودهشان: «امروز و دیروز یکی است. اگر دیروز نوزادها را میدزدیدند، امروز فمینیستها میخواهند نوزادها را در رحم بکشند. چه فرقی دارد…» ما را قاتل میخوانند. مردم را دعوت به تماشای فیلم ضدِ پایان خودخواسته بارداری «فریاد خاموش» میکنند، در ورودی نمایشگاه لئون فراری دعا میخواندند، و هنگام انتظار برای رأی پارلمان درباره ازدواج همجنسگرایان، دست در دست هم سرود میخواندند. اما حالا پرخاشگرتر شدهاند. یکی از دوستانم که مادری است با دختری هفتساله، گریهکنان به خانه آمد، چون معلم در مدرسه دولتی به آنها گفته بود فمینیستها میخواهند بچهها را بکشند؛ در یک مدرسه عمومی!!!!
زولما این ماجرا را برایم تعریف میکند، در حالیکه تلاش دارد از خیابان عبور کند «ضدحقوقها» (همان نامی که فمینیستهای آرژانتین آنها را مینامند) بهسمت ما عروسک پلاستیکی پرتاب میکنند، ما را «قاتل» مینامند و پرچمهای آبیوسفیدشان را تکان میدهند با شعار «از دو زندگی حمایت کنید.» در آغاز مباحثات پارلمانی سال ۲۰۱۸، آنها همواره در اطراف ساختمان پارلمان حضور داشتند؛ شیرخشک پخش میکردند و فیلمهایی چون فریاد خاموش را نمایش میدادند. برخی نیز پلاکاردهایی در دست داشتند با نوشتههایی از این دست: «رحم باید پناهگاه باشد، نه گورستان» و «ما صدای بیصدایان بیگناه هستیم.»
در آمریکای لاتین، آنچه که مانع تداوم ریاستجمهوری دیلما روسف در برزیل بود متهم شدن او به نابودی هویتهای طبیعی جنسیتی دختران و پسران بود. و در آرژانتین، مقاومت علیه دولت کریستینا فرناندس دِ کیرشنر (اولین رئیسجمهور زن منتخب کشور) از سوی ائتلاف طبقه متوسط سفیدپوست و نخبگان کشور، سرشار از خردهروایتهای پرقدرت ضدجنسیت بود (من، ۲۰۱۸). پژوهشهای دانشگاهی نشان میدهد که دستورکارهای راست افراطی بیگانههراس و بنیادگرایی مذهبی، مداخله و بسیج خود را نه تنها از رهگذر گفتمانهای بحران، ترس و تهدید، بلکه بهویژه از طریق برانگیختن اضطرابها پیرامون روابط جنسیتی، خانواده، سکسوالیته و بازتولید اجتماعی سامان میدهند (دلیول و یووال دیویس، ۲۰۱۴).
با این حال، در کنار نقش محوری کلیسای کاتولیک در مقاومت علیه حقوق باروری و جنسی، کنشگران جوان و پرقدرت دیگری نیز سربرآوردهاند که شماری از پژوهشگران آن را بخشی از یک روند منطقهای میدانند: (وجونی، ۲۰۲۰) انجیلیهای متاثر از الگوی ایالات متحده که با پشتیبانی شماری از سازمانهای غیردولتی، دست به ایجاد گونههای متنوعی از سازمانهای جامعه مدنی، وکلای مدافع، پزشکان مدافع حیات، انجمنهای حامی خانواده و شبکههای بینالمللی مدافع حیات زدهاند (مورگن، ۲۰۱۴).
انجیلیها همان کسانی بودند که هم در سال ۲۰۱۸ و هم در سال ۲۰۲۰ هنگامی که قرار بود لایحه به بحث گذاشته شود، در خیابانهای اطراف ساختمان پارلمان، ، زانو میزدند و دعا میخواندند. هرچند در بسیجهای عظیم آنان، جنبههای مذهبی با اجرای گروههای موسیقی راک در خیابانهای اطراف سنا برای نیایش و تأثیرگذاری بر رأی نمایندگان پررنگ بود، اما در عین حال استدلالهایی مبتنی بر علم و حقوق بشر نیز توسط آنان طرح میشد.
سازمان لا مرسد ویدا خود را یک نهاد غیردولتی معرفی میکند، اما بسیاری از کشیشان کاتولیک از این شبکه حمایت میکنند[۴]. در سال ۲۰۱۸، این سازمان، اسپرانزا پونته مورنو، کنشگر اسپانیایی، را برای شرکت در رویدادهای گوناگون از جمله مراسم روز هشتم مارس دعوت کرد. اجرای نمایشی این کنشگر بر پایه روایت تجربه شخصی او از پایان خودخواسته بارداری بهمثابه یک تروما شکل گرفته بود. آنان همچنین کاتالینا خرَس، متخصص زنان و زایمان عضو کمیته علمی انجمن زنان و زایمان آرژانتین را دعوت کردند. بهاینترتیب، علم در چندین سطح در استدلالهای این کنشگران حضور داشت: از یکسو با طرح این ادعا که پیشرفتهای علمی مواضع کلیسای کاتولیک درباره آغاز حیات را تأیید میکند، و از سوی دیگر با بهرهگیری از روانشناسی و استدلالهای روانشناختی در ساختن مفهوم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) پس از پایان خودخواسته بارداری.
پنج درس از مبارزه جنبش فمینیستی آرژانتین برای دستیابی به حق پایان دادن خودخواسته بارداری
میان سبز و سفید: مبارزات فمینیستی برای حق پایان خودخواسته بارداری در آرژانتین
پژوهشهای دانشگاهی همچنین نشان دادهاند که در مورد آرژانتین، از دهه ۱۹۹۰ به بعد، تأکید ویژهای بر حقوق بشر (حقوق جنین، حقوق کودک متولدنشده و غیره) وجود داشته است. هرچند محور اصلی این مباحثات استدلال مربوط به «حفاظت و نجات دو زندگی» بوده، اما در بستر آرژانتین پیوند دادن حقوق مربوط به خاتمه داوطلبانه بارداری با نسلکشی نقشی محوری دارد؛ همانگونه که در نقلقول زیر از روزنامه کلیسای کاتولیک دیده میشود که استدلال میکند دفاع از آسیبپذیرترین افراد است که دموکراسیها را از دیکتاتوریها متمایز میسازد:
احترام به حق زندگی و دفاع از آسیبپذیرترینها، بنیادیترین تضمینی است که حاکمیت قانون را از استبداد و دموکراسی را از دیکتاتوری متمایز میسازد. در تاریخ آرژانتین، قانون کیفری دو بار بهگونهای اصلاح شد که حمایت از کودک متولدنشده از میان برداشته شد: یکبار با قانون ۱۷,۵۶۷ و بار دیگر با قانون ۲۱,۳۳۸. نخستینبار به امضای خوان کارلوس اونگانیا رسید و بار دوم به امضای خورخه رافائل ویدلا. بیایید بیندیشیم این حاکمان دوفاکتو تا چه اندازه برای زندگی انسانی ارزشی قائل بودند و بکوشیم متناسب با زمانه خود عمل کنیم.[۵]
به گفته ماروچا، یک کنشگر فمینیست که درباره حضور «ضدحقوقها» در نشستهای سالانه فمینیستها تأمل میکند:
هر سال همان داستان تکرار میشود. ما مادران آرژانتینی هستیم و میخواهیم از زندگی و خانواده محافظت کنیم و بس. دیگر فرصتی برای بحث درباره مسائل دیگر نداریم، چون آنها در همه کارگاهها حضور دارند و تمام انرژی صرف بحث با آنها میشود. از مندوزا یادتان هست؟ تمام آن دیوارنوشتهها با مضمون «فمینیستها، شما قاتل هستید» و حتی شعارهایی مثل «نه به آموزش جنسی» و «نه به پایان خودخواسته بارداری» در همان مدرسهای که جلسه داشتیم. اینگونه بود که در مندوزا با ما روبهرو شدند. با این حال در این همایشها نیرویی عظیم جریان دارد؛ سرشار از رویا… پر از مبارزه. نمیتوان این را بهخاطر حضور این فاشیستهای زن نما (که خود را زن جا میزنند) محدود کرد. وقتی میخواهیم این افراد مزاحم را از جلسات بیرون کنیم، فریاد میزنیم «کلیسای کثیف، تو همان دیکتاتوری نظامی هستی!» تا وادار به ترک جلسه شوند. همایشها همیشه با یک تظاهرات به پایان میرسد و ما مطمئن میشویم که در هر شهری که هستیم، اطراف کلیسای جامع راهپیمایی کنیم تا صدایمان شنیده شود. همیشه با دستکم سه صف از جوانان کاتولیک (اغلب بسیجشده توسط اپوس دئی) روبهرو میشویم که تسبیحها را بالا گرفته و ما را تهدید میکنند. ما یادآوری میکنیم که کلیسای کاتولیک خود را «مدافع حیات» مینامد اما در دوران دیکتاتوری نظامی و ناپدید شدنها سکوت اختیار کرده بود. اما البته این دشواری بزرگیست، چون انرژی زیادی از دستورکار فمینیستی میگیرد. و نباید کاتولیکهای مدافع حق انتخاب را فراموش کنید که با دستمال سبز در کنار ما هستند.

هرچند پرهیز از تحلیلهای سادهانگارانه دو قطبی که مذهب را صرفاً نیرویی محافظهکار و سکولاریسم را صرفاً حامل سیاستهای جنسی پیشرو میبیند، ضروری است (پچنی و همکاران، ۲۰۱۶)، اما در آرژانتین تردیدی نیست که بازیگران مذهبی نقشی محوری در سازماندهی مقاومت علیه عدالت باروری داشتهاند (موران فائوندس و پنیاس دفاگو، ۲۰۱۶؛ وجونی، ۲۰۰۷). وجونی (۲۰۰۵) برای توضیح واکنش بخشهای مذهبی، مفهوم «سیاستورزی واکنشی» را مطرح کرده و نشان میدهد که مذهب همچنان یک بازیگر کلیدی در تعیین برخی سیاستها باقی مانده و بهویژه در حوزه سیاستهای جنسی حضورش در سالهای اخیر پررنگتر شده است. بسیاری از این کنشهای جمعی و رویدادها در قالب یک « نظام احساسی مبتنی بر نفرت» علیه فمینیسم و علیه زنانی که حامل دستورکارهای فمینیستیاند، صورتبندی میشوند.
مونیکا تاردوچی (۲۰۱۷)، انسانشناس فمینیست، به بررسی دستورکار زنان کاتولیکی پرداخته است که در همایشها علیه خاتمه داوطلبانه بارداری بسیج میشوند. پژوهش او نشان میدهد که این گروهها بهطور نظاممند و هماهنگ در سطح محلی و ملی حضور دارند، از حمایت مالی برخوردارند و مجموعهای از استدلالها، از مادریگرایی گرفته تا حقوق بشر و روانشناسی، را استفاده میکنند تا علیه عدالت باروری زنان صفآرایی کنند. او در اسناد آنان به نقلقولی برمیخورد که چنین میگوید: «حق زندگی از لحظه لقاح؛ نه به استفاده از کاندوم؛ نه به روشهای اورژانسی پیشگیری از بارداری؛ نه به همجنسگرایی زنانه؛ نه به همجنسگرایی. آری به کرامت خانه و کار خانگی و خانواده هستهای؛ و نه به سیاستهای عمومیای که کاهش جمعیت را هدف قرار میدهند، ابزاری امپریالیستی علیه کشورهای فقیر.» تاردوچی استدلال میکند که حتی اگر این زنان خود را کاتولیکهای مبارز نمینامیدند، نژادپرستی و همجنسگراهراسیشان آشکارا چنین گرایشی را نشان میداد و حضور آنان عملاً امکان پیگیری ثمربخش و ضروری دستورکارها و چشماندازهای فمینیستی را محدود میکرد.
نتیجه گیری
گامِ نخست شعار آشنای «نه میبخشیم، نه فراموش میکنیم» (ni olvido, ni perdón) است. ما علیه این سناتورها شرمساری عمومی ایجاد میکنیم. برای تقویتِ شبکه ارائهدهندگان خدمات پایان خودخواسته بارداری مبارزه خواهیم کرد، بیمارستانهای عمومی را اشغال خواهیم کرد، تولیدِ عمومی و دسترسی رایگان (نه فقط در بیمارستانها) به میزُوپروستول را مطالبه خواهیم کرد، و بابت هر مرگی که در نتیجه یک پایان غیرایمن به بارداریِ رخ دهد، دولت را متهم کرده و آن را «زنکشیِ دولتی (قتل ساختاری زنان توسط دولت)» خواهیم خواند. همچنین بهافشاگری درباره چگونگیِ تلاقیِ مسئله پایان خودخواسته بارداری با دیگر مسائل اجتماعی همچون کار، فقر و نژادپرستی ادامه خواهیم داد. یکی از ویژگیهای متمایز جنبش ما این است که پایان خودخواسته بارداری را در تار و پودِ دیگر مسائل سیاسی میبافیم. (ورونیکا گاگو بههمراه کاوالرو و دیگران، مصاحبه با آروزا و بهاچاچاریا، ۲۰۱۸)
سخنان بالا واکنشی بود به شکستِ لایحه پیشنهادی در سنا در سال ۲۰۱۸. شعارهایی مانند «میخواهیم زنده باشیم، آزاد باشیم و بیقرض» (در اشاره به توافق اخیر با صندوق بینالمللی پول)، «از بدنهایمان دفاع کنید، از سرزمینهایمان دفاع کنید» و سازماندهی موفق اعتصابِ روز ۸ مارس در سال ۲۰۱۹ با مشارکت گروههای متنوع از اتحادیههای کارگری تا نوجوانانِ مدارس گوناگون، نشان میدهد جنبش فمینیستیِ آرژانتین مبارزه برای حقِ پایان خودخواسته بارداری را بخشی از مبارزه برای عدالتِ باروری میداند؛ پیوندی قوی میان تبارهای پیشینِ مقاومت از یکسو و تنوعِ مبارزات (کارگری، بومی، ضد ریاضت) از سوی دیگر که به ائتلافی موفق انجامید و زمینهساز آن شد که قانونِ مربوطه در ۲۰۲۰ نه تنها بهمعنای گسترشِ حقوقِ زنان، بلکه بهمثابه گسترشِ عدالتِ باروری در چارچوبِ دستورکارِ فمینیسمِ جنوب جهانی درک شود.

گزیده مقالات زمانی که فمینیسم کلمهای بد بود (تاردوچی و همکاران، ۲۰۱۹) تحلیلی ارزشمند از کنشگران فمینیست و تلاشهای چشمگیر آنان ارائه میدهد؛ تلاشی در دورانی که فمینیسم نه در احزاب سیاسی حضور داشت، نه در اتحادیههای کارگری، نه در سازمانهای حقوق بشری و نه در برنامههای درسی دانشگاهها. تاردوچی به کوششهایی اشاره میکند که برای سازماندهی نخستین ۸ مارس در دوران دموکراسی آرژانتین صورت گرفت؛ کوششهایی که با مشارکت گروههای متنوعی از زنان، از لزبینها گرفته تا زنانی که از تبعید بازمیگشتند و رهبران زن احزاب سیاسی، شکل گرفت. تمرکز اصلی نویسندگان بر برجستهسازی پیوندهای قدرتمند و پایداری چندین نسل از فمینیستهای آرژانتینی است.
نماد دستمالهای سبز و سفید یادآور پیوند غیر قابل چشمپوشی میان «مادران میدان مایو»، جنبش حقوق بشر و فمینیسم معاصر آرژانتین است. در عین حال، نمیتوان پیوند میان کنشگریهای الجیبیتیکیو و ترنس و درکِ حق پایان خودخواسته بارداری را نادیده گرفت؛ درکی که از چارچوبهای ذاتگرایانه مقوله «زن» فراتر میرود. مبارزات فمینیستی در آرژانتین با رویکردی اینترسکشنال به پیش میرود و چشماندازهایی از عدالت باروری را شکل میدهد که خواهان دگرگونی ریشهای جامعهاند. در کانون این فصل، مفهومپردازی فمینیسم آرژانتینی در چارچوب سنت و سیاست امید قرار دارد؛ فمینیسمی چندآوایی که در حال ساختهشدن است و آیندههایی نویدبخش را پیشِ رو مینهد.
مبارزات فمینیستی در آرژانتین هم شکلدهنده کشمکشهای سیاسی و اجتماعی جاریاند و هم از آنها تأثیر میپذیرند. بازاندیشی و مفهومپردازی از حق پایان خودخواسته بارداری در قالب عدالت باروری ـ در گفتوگویی مداوم با جنبشهای اجتماعی متنوع ـ چشماندازهای فمینیستیای آفرید که میتوانستند رنج اجتماعی را هم بهعنوان رنجی جنسیتی نامگذاری و تبیین کنند، و هم از رهگذر شعار «ارزش جنگیدن دارد» آیندههای ممکن و امیدهای ممکن را نامگذاری کنند و به آنها عینیت بخشند.
پانوشت: بخش اول و دوم مقاله را در لینکهای بخوانید.
منابع:
[۱] Retrieved July 3, 2022, from https://www.youtube.com/watch?v=EWQXw1KC3Dc
[2] M1 (2018, June 13). Massot and his misplaced reference to the dictatorship: ‘Where you are today, Juan?’ Retrieved September 25, 2022, from https://www.minutouno.com/ notas/3076491-massot-y-su-desubicada-referencia-la-dictadura-vos-donde-estas-hoy-juan
[3] Nunca Más (هرگز دوباره) (۱۹۸۴) عنوان گزارش کمیسیون حقیقتیاب درباره نقض حقوق بشر بود که روایتهای مفصل و دقیقی از رفتار نیروهای نظامی آرژانتین با فعالان سیاسی و خانوادههایشان را دربر داشت.
[۴] La Merced Vida. Retrieved July 23, 2022, from https://www.lamercedvida.org/ficha. php?referencia
[5] Sebastian Schuff (May 17, 2018). Should we continue to penalise abortion? Télam (2018, May 5). Retrieved August 1, 2022, from https://www.telam.com.ar/ notas/201805/282432-hay-que-seguir-penalizando-el-aborto.html