گفتگو با ورونیکا کروس، مدیر سازمان فمینیستی Las Libres
کنشگر حوزه سقط جنین در مکزیک و یکی از ده زن منتخب مجله TIME در سال ۲۰۲۳
تهیه: فاطمه حسینزاده
زاگاه- بخش اول این گفتگو که در مورد پیشینه مبارزات زنان در مکزیک و پیشینه ورونیکا کروس است را در اینجا بخوانید.
لطفا کمی درباره فعالیتهای سازمان لس لیبرس (Las Libres) توضیح دهید.
لس لیبرس یک سازمان مدنی در گوآناخوآتو با ۲۳ سال تجربه کمک به افراد برای دسترسی به سقطجنین ایمن از طریق شبکههای همراهی در مکزیک است. علاوه بر خدمات سقط جنین، ما در روستاها و مناطق بومی، محلههای شهری، مدارس، دانشگاهها و موسسات عمومی، کارگاههای آموزشی برگزار میکنیم. با رویکرد فمینیستی ارتقای وضعیت حقوق زنان را در سطوح مقننه، قضایی و اجرایی، مطالبه میکنیم و تلاش داریم تا صدای عموم مردم را برای پیشبرد حقوق زنان بلند کنیم. ما همچنین با گروههای مختلف مردمی و سازمانها در سراسر قاره آمریکا در ارتباط هستیم و در سالهای اخیر همکاریهایی در کشورهای اروپایی از جمله لهستان، آلمان، دانمارک و ایتالیا شکل دادهایم.
در سال ۲۰۰۰ که لس لیبرس را بنا کردید، آیا اولین شبکه همراهی در مکزیک بودید یا این نوع شبکهها در دهه ۷۰ میلادی همزمان با شروع مطالبات فمنیستی متمرکز بر حقوق باروری وجود داشتند؟
مسلما حمایت زنان از یکدیگر وجود داشت. دلیلش هم ساده است. سقط جنین یک تجربه انسانی و عمرش به درازای عمر بشر است. ما میدانیم که زنان به شکل سنتی همواره در طول تاریخ عمل سقط جنین را با کمک یکدیگر انجام دادهاند و این همراهی علیرغم تابو بودن یا ممنوعیت سقط جنین بوده است. مکزیک هم استثنا نیست و قبل از دهه ۷۰ حمایتهای زنان از یکدیگر برقرار بود. اما در این شکی نیست که کنش فمنیستی در این دوره راهگشای تغییراتی هرچند آهسته بود. در صحبت با تعدادی از فمنیستهای باسابقه برایم تعریف کردند که در آن دوره برخی فمنیستهای طبقه متوسط شهری به زنان کمبرخوردار کمکهای مالی و معنوی میرساندند. مثلا فرد را برای معاینه پیش دکترهای کلینیکهای زیرزمینی یا قابلههای مورد اعتماد میبردند و هزینههای لازم را پرداخت میکردند. با یادگیری روشهای گیاهی بسیار رایج و موثر سقط جنین از زنان بومی، داروها را تهیه و به زن باردار میرساندند. در مقابل اگر زنان بومی یا روستایی نیاز به انجام سقط پزشکی در شهر داشتند، آنها را به کلینیک میبردند. همیاریهای ارگانیک از این دست بین گروههای مختلف زنان همواره امتیازی برای پیشبرد نیازهایشان بوده است.
بنابراین شبکههای همراهی به آن معنایی که ما امروز آنها را میشناسیم در آن دوره فعالیت نمیکردند و لس لیبرس اولین نمونه از نوع خود یعنی شبکه همراهی سقطجنین از طریق قرص در مکزیک در سال ۲۰۰۰ بود. ما در ۲۳ سال گذشته شبکههای بسیاری را در سراسر کشور ساختهایم و این شبکهها خود شبکههای بعدی را سازماندهی کردهاند. فکر میکنم مکزیک بیشترین تعداد شبکههای همراهی در جهان را داشته باشد. درحالحاضر، در تمام مرکز ایالتها حداقل یک شبکه فعال وجود دارد. مثلا شهر بزرگ و پرجمعیت مونترری (Monterrey) حداقل ۱۰ شبکه فعال دارد یا تمامی ۴۶ شهر ایالت گوآناخوآتو شبکه همراهی خود را دارند. البته ما آمار دقیقی از تعداد دقیق شبکهها نداریم. از آنجا که افراد بهصورت خودمختار میتوانند جمع کوچک نزدیکان خود را تبدیل به شبکهای امن کنند و بهصورت موقت یا طولانی فعالیت داشته باشند، احتمالا تعداد شبکهها بسیار بالاتر از آن چیزیست که ما اطلاع داریم.
در صحبت هایمان اشاره داشتید که در سال ۲۰۰۰ وقتی به صورت رسمی شروع به فعالیت کردید، سقطجنین در گوآناخوآتو جز در موارد استثنا مانند تجاوز جرم محسوب می شد و به همین دلیل تمرکز فعالیتتان را به کمک به این قربانیان گذاشتید. لطفا کمی بیشتر شرایط این قربانیان و اهمیت وجود قوانین حمایتکننده از حق سقط جنین را توضیح دهید و برایمان بگویید چطور کارتان به زدن درِ مطب متخصصین زنان و زایمان رسید؟
بسیاری از قربانیان تجاوز دختران و زنان طبقه فرودست و بومی بودند که گاهی حتی زبان اداری یعنی اسپانیایی را بلد نبودند و فقط به زبان مادری خود صحبت میکردند. ما در لس لیبرس شروع به کمک به این قربانیان کردیم و برای این کار از بند قانونی موجود استفاده میکردیم. ناگهان این بند قانونی توسط کنگره گوآناخوآتو حذف شد که اعتراض شدید فمینیستها را بهدنبال داشت. شروع به اعتراضات خیابانی کردیم و هفتهها در ساختمانهای قضایی و اجرایی قانونگذار شهر بست نشستیم. مردم برخی شهرها هم در حمایت از تحصن ما به خیابان آمدند. حتی فمینیستها از نقاط دیگر به گوآناخوآتو میآمدند و در اتحاد با ما بست مینشستند. در عرض یک ماه توانستیم به کنگره فشار وارد کنیم تا قانون را بازگرداند.
در جریان فعالیتهایمان متوجه شدیم که اصولا وقتی قربانیان تجاوز به مراجع قانونی مراجعه میکردند، به آنها خدمات رایگان مذکور در قانون ارائه نمیشد. قانون فرمالیته بود. این بود که ما تصمیم گرفتیم تا به جای دولت، خودمان دستبهکار کمک شویم. من و چند زن فمینیست دیگر مصمم شدیم دسترسی رایگان و ایمن به سقطجنین را برای قربانیان مهیا کنیم. با مامورین اداره پلیس و قاضیها یواشکی ملاقات میکردیم و از آنها میخواستیم قربانیان تجاوزِ متقاضی سقطجنین را به ما ارجاع بدهند تا آنها را دکتر ببریم. آنها خودشان هم میدانستند که سیستم قانونی کمکی به این زنها نمیکرد. بنابراین نیاز داشتیم تا چند متخصص زنان را نیز با خود همراه کنیم. یک روز پیاده راه افتادیم دنبال مطب متخصصین زنان و زایمان چند محله شهر. در میزدیم و درخواست میکردیم با دکتر حرف بزنیم. از قبل میدانستیم که دکترها از ارائه خدمات سر بازمیزنند، بنابراین خودمان را برای «نه»شنیدن آماده کرده بودیم.
برخورد دکترها و کادر درمان چطور بود؟ چطور میتوانستید آنها را راضی کنید؟
اولین واکنششان تعجب بود. اصلا قوانین را نمیشناختند. برایشان توضیح میدادیم که بااینکه درصورت بارداری حاصل از تجاوز، انجام سقط جنین توسط کادر درمانی مجاز است، قربانیان بهدلایل مختلف به مراکز درمانی مراجعه نمیکنند. سعی میکردیم با استناد به قانون مجابشان کنیم تا با ما همکاری کنند. چند نفر اولی که سر زدیم کمک نکردند، اما همانروز چند دکتر مرد و زن به ما قول همیاری دادند. البته این را هم بگویم که قربانی تجاوز بودن این دختران و زنان به پزشکان انگیزه کمک بیشتری میداد.
نگاه خود زنانی که در آن دوره به شما مراجعه میکردند نسبت به پایان بارداری چگونه بود؟ سقط جنین از طریق قرص و شبکه همراهی چه تاثیری بر این نگاهها داشت؟
اکثرا مخالف سقطجنین بودند یا احساس گناه داشتند. این زنها دو دسته بودند: قربانیان تجاوز و گروه دیگر که دلایل متنوعی برای ختم بارداری خود داشتند؛ مثلا بارداری تحصیل یا کارشان را مختل میکرد، وضعیت مالی خوبی نداشتند، نمیخواستند فرزند بیشتری داشته باشند، علاقهای به مادر شدن نداشتند یا دلایل دیگر. برخی مراجعهکنندگان از والدین یا همسرشان میترسیدند و نمیخواستند که آنها بفهمند. بیشتر زنها معمولا دنبال توجیه عمل خود بودند چون تحتتاثیر فضای اجتماعی سقطجنین را غیراخلاقی تلقی میکردند. میگفتند: «من این کار را میکنم چون شرایطم خاص است و چارهای ندارم، اما اگر به تصمیم خود آدم باشد، نباید سقط کرد.» به آنها میگفتیم: «ما برای همراهیکردن شما هیچگونه توضیحی لازم نداریم. مادامی که تصمیم شما این باشد که به بارداری خود پایان دهید، ما به شما کمک میکنیم.» جالب اینجا بود که بعد از اینکه با همراهی ما سقط میکردند، برمیگشتند و داوطب میشدند به زنهای دیگر کمک کنند چراکه ما بدون انگ زدنهای رایج به فرد کمک میکردیم و این فضای بدون قضاوت، تجربه مثبتی را از سقطجنین برای مراجعین باقی میگذاشت. میگفتند: «دلم میخواهد آنچه را که من تجربه کردم زنان دیگر هم تجربه کنند.»
از آنجاییکه شبکه دارای ویژگی خودمدیریتی بود و نیازی به ساختار سلسلهمراتبی قدرت و کنترل نداشت، منابع یعنی قرص، آگاهی و تجربه در دست خود زنان قرار داشت و آنها با همراهی ما، خانواده و دوستان، این منابع را توزیع و مدیریت میکردند. مثلا ما اطلاعات و قرص را به آنها میدادیم و آنها در مکان مورد انتخاب خود، سقط را انجام میدادند. معمولا تنها چهار قرص از بسته ۲۸تایی کافی بود تا سقط با موفقیت انجام شود. بنابراین باقی قرصها را پس میآوردند و از ما میپرسیدند با آن چه کنند. از آنها میخواستیم قرصهای اضافی را نگه دارند تا به شش زن بعدی بدهند و همزمان از تجربه خود با آنها صحبت کنند. این گفتگوهای ساده بسیار به زنان و دختران بعدی کمک میکرد.
شبکه همراهی لس لیبرس در گواناخواتو چطور شکل گرفت؟
ابتدا از خود ما چند نفر شروع شد. قربانیان تجاوز را جستجو میکردیم و با آنها قرار گفتگو میگذاشتیم. ملاقات میتوانست در پارک، پارکینگ عمومی، بازار، خانه خود فرد یا دوستش یا هرجایی باشد. سالهای اول همیشه ما پیش متقاضیان میرفتیم. گاهی ساعتها سفر میکردیم تا به محل سکونت افراد برسیم. اگر آنها تصمیم میگرفتند از خدمات ما استفاده کنند، در تمامی مراحل از ویزیت دکتر گرفته تا مشاوره قانونی برای ثبت شکایت آنها را همراهی میکردیم. سپس متخصصین زنان و زایمان، و متعاقبا وکلا و روانشناسان به شبکه همراهی اضافه شدند. اما رفتهرفته نیاز شبکه به مراجعه به پزشک و روانشناس تقریبا به صفر رسید. و تمرکز ما از قربانیان تجاوز به تمام زنان تعمیم یافت. آشنایی با قرص سقط جنین در این مسیر بسیار به ما کمک کرد.
یکی از پزشکان شبکه همراهی با شرکت در کنگرههای جهانی حوزه زنان و زایمان، با کارآیی قرص میزوپروستول (تحت نام تجاری سیتوتک) برای پایاندادن به بارداری آشنا شد و بلافاصله شروع به تجویز این قرص به مراجعین کرد. با شنیدن و دیدن تجربه موفق مراجعین در سقط با قرص، یاد گرفتیم که دیگر نیازی به تکیه به کادر درمان در کلینیک و بیمارستانها نیست و هرکسی میتوانست قرص را تهیه و در خانه سقط را انجام دهد. از سوی دیگر، نیاز به مشاوره روانشناسی هم فقط در موارد خاص ادامه پیدا کرد. مثلا قربانیان تجاوز برخلاف انتظار ما در جلسات مشاوره کمتر از خود سقط جنین صحبت میکردند و بیشتر درگیر کار روی ترومای تجاوز مردهای خانوادهشان بودند. البته گاهی فرد درگیر احساس شرم و گناهی که جامعه به او تزریق میکرد هم بود. بهتجربه فهمیدیم که تنها کافی بود تا برایشان توضیح دهیم سقطجنین چه هست و چه نیست تا تابوی ذهنیشان بشکند. یادم هست از دختر جوانی که ترس از ارتکاب قتل داشت خواستم تصورش را از سقطجنین برایم بگوید. با ترس گفت: «یک بچه مرده که از پایین تن زن بیرون میآید.» از او پرسیدم که آیا هرگز خروج یک بچه را دیده؟ سرش را تکان داد و به فکر فرو رفت. در مورد خونریزی پس از استفاده از قرص و شباهت آن با پریود برایش گفتم و همین آگاهی ساده، تصورات اشتباه او را تغییر داد.
شبکه همراهی به صورت ارگانیک در ایالت گوآناخوآتو روزبهروز بزرگ و بزرگتر شد. در سال ۲۰۰۹، تصمیم گرفتیم در دو ایالت دیگر مکزیک، میچوآکان (Michoacan) و وراکروس (Veracruz) نیز شبکههایی راهاندازی کنیم. ما این کار را با آموزشدادن به مدافعین حقوق بشر، فمینیستها و کنشگران مدنی این مناطق انجام دادیم. رشد تصاعدی این شبکهها در سطح کل کشور در سال ۲۰۱۸ به اوج خود رسید.
چطور در آن سالها که دسترسی به فضای مجازی و اطلاعات به شکل امروزی وجود نداشت، توانستید به درون جامعه و به زنان این خبر را برسانید که به شما مراجعه کنند؟
ما از ابتدا تصمیم داشتیم سیستم را به چالش بکشیم و این کار را با سروصدا و بدون ترس یا خجالت انجام میدادیم تا توجه عمومی را به وضعیت سلامت و حقوق زنان جلب کنیم. برای این کار نیاز داشتیم فعالیتهایمان را هرچه بیشتر معرفی کنیم. دو چیز در آن دوره به ما کمک کرد: رسانهها و خود زنان. رادیو و تلویزیون با انجام مصاحبه و گزارش، در معرفی و تبلیغ فعالیتهایمان به ما یاری میرساندند و زنانی که قبلا به آنها کمک کرده بودیم از طریق صحبت از تجربه خود با افراد دیگر، باعث شدند تا کمکم زنانی که قصد سقطجنین داشتند به ما مراجعه کنند.
دانشگاه گواناخواتو هم نقش مهمی در شناختهشدنمان در منطقه داشت. به دعوت اساتید برای ارائه کارگاههای آموزشی و میزگرد دعوت میشدیم. البته سالهای اول این موارد معدود بودند. چند رئیس دانشگاه در آن سالهای ابتدایی فعالیتمان اجازه ندادند که من به دانشگاه وارد شوم. این یک سانسور محض بود. ما هم بهجایش در کافه یا اماکن عمومی دیگر جمع میشدیم. دانشجویان دختر تعریف میکردند که دو استاد مرد داشتند که در جلسه اول ترم بعد از معرفی خود و مفاد درسی، اعلام میکردند: «اگر کسی نیاز به سقطجنین دارد، لس لیبرس میتواند به او کمک کند. اگر نیاز دارید کسی با شما بیاید، من شما را همراهی می کنم.» هیچوقت این استادها را شخصا ملاقات نکردم و یکی از آنها تا سالها برایم ایمیل قدردانی میفرستاد، اما همیشه برایم جالب بود که دو مرد اینطور حامی باشند. یکبار یک استاد حقوق، رئیس دانشگاه شد و از من درخواست کرد تا برای ارائه کنفرانسی در مورد سقطجنین به دانشگاه بروم. این کنفرانس بسیار مورد استقبال قرار گرفت و از آن به بعد دیگر محدودیت ورود ندارم.
در حال حاضر ما برای مردم گوآناخوآتو مرجع بسیار مطمئن و شناختهشدهای هستیم. متقاضیان از طریق واتساپ، فیسبوک، ایمیل و وبسایتمان با ما در تماس هستند. برخی هم به دفترمان مراجعه میکنند. اما بعد از فراگیری کرونا، تقریبا همه تماسها از طریق واتساپ شده است. خیلیها فقط بعد از استفاده از قرص، عکس میفرستند تا فقط تأیید کنیم سقط با موفقیت انجام شده باشد. میخواهم بگویم راه طولانی و سختی را طی کردیم تا امروز تنها با پیام واتساپ بتوانیم کارافراد را راه بیاندازیم.
آیا توانستید گروههای درحاشیه و زنان کمتر برخوردار را نیز مورد پوشش قرار دهید؟
بله. تمام تلاشمان را کردیم. ارتباطگیری با زنان مناطق محروم و دورافتاده بیش از هرچیز به دلیل مسافت مشکل بود. اما هرکاری که لازم بود میکردیم تا به این گروه از زنان کمک کنیم. ما با رسانهها و جامعه مدنی گواناخواتو نیز ارتباطات خوبی داشتیم و این به ما کمک زیادی کرد تا بتوانیم صدایمان را به قشرهای مختلف مردم برسانیم. دانشگاه گوآناخوآتو که در هفته پذیرای بیش از ۲۰ هزار دانشجوی ساکن در مناطق روستایی ایالت بود نیز کمک بزرگی در این زمینه بود. این دانشجوها اطلاعات ما را به مردم روستای خود انتقال میدادند و از این طریق زنان این مناطق از وجودمان آگاه میشدند. گاهی هم خودمان به این مکانها سر میزدیم و جلسات آموزشی برگزار میکردیم. در این سالها، تمام تلاش خود را کردهایم تا این ما باشیم که پیش این زنان میرویم و آنها را به صورت فیزیکی در خانههایشان همراهی میکنیم تا مجبور به سفر نشوند. مثلا در مورد زنهایی که قربانی خشونت خانگی هستند و شوهرهایشان به آنها اجازه خروج از خانه را نمیدهند، ما در ساعت مناسب که شوهر خشونتگر در خانه نیست، پیش آنها میرویم. تمام این فعالیتها تا به امروز ادامه دارند. در حال حاضر روی زنان مهاجر در حال عبور از مکزیک به آمریکا بخصوص در مناطق مرزی شمال و جنوب کشور تمرکز داریم و حتی پروتکلها را به زبان مادری آنها ترجمه کردهایم.
نگاه امروز مردم مکزیک به مسئله سقط خودخواسته جنین چیست و آیا از آن طرفداری میکنند؟
دستاوردهای امروز ما حاصل مبارزه تاریخی نسلهای مختلف زنان است. ۵۰ سال پیش وقتی اولین کنشگران فمینیست درمورد حق سقطجنین مطالبهگری کردند، فضای جامعه مکزیک بسیار سنتی و مردسالارتر از امروز بود. ۲۳ سال پیش وقتی ما در لس لیبرس شروع به ساخت شبکه همراهی کردیم، سقطجنین تابو بود. خیلی سختی کشیدیم. مردم نگاه مثبتی به فعالین حق سقطجنین نداشتند. مسخرهمان میکردند و با تحقیر ما را « سقطچی» ( abortera) خطاب میکردند. اطلاعات دروغ و اشتباهی در مورد سقط بین مردم دستبهدست میشد. کلیسا و گروههای راست افراطی نقش بزرگی در ترساندن مردم از سقطجنین داشتند. تغییر نگاه اجتماعی امروز جامعه مکزیک به آنچه واقعیت سقطجنین است نتیجه تداوم سالها مطالبهگری است. اما تاکید میکنم که جادوی واقعی، نقش صحبت هر زن با زن دیگر بوده است. همچنین در دهه اخیر جوانان بسیار فعالانه در صحنه خیابان، جنبش حق سقطجنین را جلو میبرند. این حضور موثر جوانان نیز سبب جرمزدایی اجتماعی از سقطجنین شده است. امروز سقط چی بودن برای فمنیستهای جوان، یک افتخار است و بیش از ۵۰ درصد جمعیت مکزیک (بیش از ۶۰ میلیون نفر) طرفدار حقوق باروری زنان هستند.
اشاره داشتید به گروههای مذهبی و دستراستی افراطی. این گروهها همچنان علیه حق سقطجنین در خیابانها راهپیمایی یا تجمع میکنند، محتوای آموزشی برای عموم مردم و همچنین مدارس تهیه و با سیاستمداران لابی میکنند. شخصا شاهد فعالیتشان در پایتخت و سایر شهرها بودهام. تصویر زیر، اسکن جلد یک جزوه آموزشی ۱۲صفحهای در مورد سقطجنین در کلیسای محل سکونتم در مکزیکوسیتی است که در کنار سایر جزوات به مردم ارائه میشود. تصویر سمت چپ جلد پشتی این جزوه است که به معرفی سایر جزوههای این مجموعه با عناوین «سقط»، «سقط کردی! برای آمرزشت دعا میکنیم!»، «پورن» و «همجنسگرایی» میپردازد. میتوان زاویه دید و عمل این گروهها را نسبت به حقوق بشر کمی سنجید. ممکن است بیشتر برای خوانندگان از تاثیر این گروهها در حوزه سقطجنین از گذشته تا به امروز بگویید؟
متاسفانه کلیسا بهعنوان یک نهاد مدنی مذهبی همواره در ایجاد نگاه جامعه و قوانین علیه حق سقطجنین نقش پررنگی داشته است. در گذشته البته این تاثیر بسیار شدیدتر بود. اطلاعات دروغ در مورد واقعیت سقطجنین به مردم میدادند و عامه مردم تصورات عجیبوغریبی از سقط پیدا میکردند که از واقعیت بسیار دور بود. مثلا تصور رایج این بود که اگر زنی سقط میکرد، دیوانه میشد و باید مورد معالجه روانی قرار میگرفت. این گروهها همچنین در تولید محتوای آموزشی برای مدارس نقش زیادی داشتند. یادم هست در دوران دبستان فیلم وحشتناکی به نام «فریاد خاموش» نشان ما کودکان دادند که سقط یعنی تکهتکهکردن یک نوزاد کامل. تصور کنید چطور با این کارشان سعی داشتند تصور افراد از واقعیت سقط جنین را مخدوش کنند.
در حال حاضر این گروههای افراطی در مکزیکوسیتی بیرون کلینیکهای سقطجنین میایستند و در ایالتهای دیگر در کلیساها مستقر میشوند. آنها کمپینی دارند به نام «۴۰ روز دعا برای زندگی» که ۴۰ روز بیرون کلیساها بست مینشینند و برای روحِ از نگاه خودشان گناهکار زنانی که به بارداری خود پایان میدهند، دعا میکنند. حالا با تغییر نگاه جامعه، دیگر مقابل درب کلیساها نمینشینند بلکه در گوشهای جمع میشوند. دو دهه پیش ایالت ما گوآناخوآتو بیشترین گروههای مذهبی مخالف حق سقطجنین را تولید و به باقی کشور صادر میکرد، اما با جرمزدایی اجتماعیای که توانستهایم در مکزیک ایجاد کنیم، از تاثیرشان کاسته شده است.
آیا دولت فشاری برای فعالان ایجاد میکرد؟ محدودیتی که نتوانید ادامه دهید، اینکه دستگیر یا محاکمه شوید؟
۱۰ سال اول فعالیتمان، دولت از ما متنفر بود و چون گواناخواتو کاتولیکترین، واپسگراترین و محدودترین ایالت کشور بود، بسیاری میترسیدند که جانمان را به خطر بیندازیم. اما هیچوقت مشکلی ازایندست برایمان پیش نیامد. در سال ۲۰۱۰، ۹ زن زندانیشده به خاطر سقطجنین در گواناخواتو را آزاد کردیم که بسیار سروصدا کرد. به لطف همراهی اجتماعی مردم، حتی دولت محلی یا مرکزی جرأت نمیکردند مقابل ما بایستند. در سطح جهان هم معروف شدیم. دولت مجبور شد آنها را آزاد کند و قول دهد که دیگر زنی را به خاطر سقطجنین زندانی نکند. یک بار قاضیای برایم تعریف کرد که در ایالتی دیگر به او نقد کرده بودند که «گواناخواتو که اینقدر محافظهکار و مذهبی است، چطور آخر اینطور شد؟» او هم پوزخندی زده بود و گفته بود: «فرق ما با شما این است که شما لس لیبرسی در ایالتتان ندارید.» ما هیچوقت از دولت ترسی نداشتیم چون معتقد بودیم که برای حقوق خودمان قدم برمیداریم. قانونگذاران و مجریان قانون در مکزیک همیشه بسیار ریاکار بودهاند. قوانین را وضع میکنند اما آنها را اجرا نمیکنند. پس ما چرا بترسیم؟
فکر میکنید که چهچیز باعث تغییر نگاه مردم گوآناخوآتو به مسئله سقطجنین در دهه اول فعالیتتان در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ شد؟
به نظرم عامل اصلی، تاکتیک تهاجمی بدون شرم ما بود. ما عصبانی بودیم. دیگر حوصله هیسهیس شنیدن نداشتیم. وقت آن رسیده بود که جامعه در مورد سقطجنین گفتگو کند. تمرکزمان را بر قربانیان تجاوز گذاشتیم چون میدانستیم که مردم و زنان همدلی بیشتری خواهند داشت. این یک زخم اجتماعی و بسیار رایج بود اما جامعه نمیخواست در موردش حرف بزند. ما روی این زخم دست گذاشتیم. با سروصدای رسانهای به مردم نشان دادیم که تبصره قانونی در این مورد وجود دارد اما مأمورین پلیس و کادر درمان دست رد به سینه قربانیان میزنند. مثلا پرسنل پزشکی به دلیل اعتقاد مذهبی خود (مسیحی کاتولیک) به این دختران و زنان سرویس ارائه نمیکردند. پس وارد گود شدیم و به مردم نشان دادیم که اگر دولت نمیخواهد به زنان کمک کند، ما به آنها کمک میکنیم. اینجا بود که مردم باوجود مقاومتهایی در آغاز، کمکم آگاهیشان افزایش یافت و با جنبش حق سقطجنین در کشور همراه شدند. مثلا یکی از پیشرفتهایمان، تصویب یک ماده قانونی در سال ۲۰۱۶ بود که براساس آن، پرسنل پزشکی فارغ از عقاید و تعصباتشان موظف شدند به هر دختر یا زنی که برای سقطجنین مراجعه کند، سرویس ارایه کنند.
شبکه همراهی نگاه مردم مکزیک را در چه زمینههایی تغییر داده است؟
مردم الان بهتر ارتباط حق سقطجنین و حقوق بشر زنان را درک میکنند. قبلا نگاه کلی بر این بود که سقطجنین باید قانونی شود تا از مرگ زنان در اثر بارداریهای خطرناک یا زندانیشدن آنها جلوگیری و از قربانیان تجاوز حمایت شود. این توجیهات در عین مهمبودن، مساله حقوق بشر زنان را نادیده میگرفتند. در شبکه همراهی، تلاش کردیم تا سقطجنین بهعنوان یک حق انسانی مطرح شود. زنان حق دارند برای بدن و سلامتشان تصمیم بگیرند و کنترل بدنهایشان باید دست خودشان باشد. سقطجنین یک انتخاب است، انتخاب زنی که باردار شده است. بنابراین تلاش کردیم دولت موظف شود این حق را برای ما زنان در قانون لحاظ کند. از سوی دیگر توانستیم ترس مردم از سقطجنین را از بین ببریم. در اثر تبلیغات گروههای افراطی، تصور بسیاری از آنها از سقط جنین، نیاز به انجام عملهای جراحی پیچیده و خطرناک توسط یک پزشک در یک مکان مخوف بود. با آگاهیسازی و آموزش، به آنها نشان دادیم که اکثر افراد میتوانند بدون ریسک با قرص در خانه سقط کنند و اصلا نیاز به جراحی معمولا یا وجود ندارد یا در موارد خاص هست. فعالیتهای ما همچنین سیاسیبودن حق دسترسی به سقط جنین را پررنگ کردند. مردم حالا به مواضع کاندیداها در انتخابات نسبت به حق سقطجنین توجه میکنند در حالیکه دو دهه پیش، هیچ سیاستمداری حتی حاضر نبود در این زمینه کلامی حرف بزند.
آیا مردان هم بخشی از شبکههای همراهی هستند؟
بله، اما خیلی کم. گاهی بهعنوان والد دختر قربانی تجاوز همراهی میکنند، گاهی هم شریک جنسی یا همسر زنی هستند که خودش خجالت میکشد مراجعه کند. چند سال پیش گروهی مرد جوان برای آموزشدیدن پیش ما آمدند. این گروه مدتی شبکه همراهی فعالی داشتند و بعد از مدتی هم ناپدید شدند. ما معتقدیم که مردان نیز باید مسئولیت خود در ایجاد بارداری را بهدرستی درک کنند و در پروسه سقطجنین مسئولانه وارد شوند.
آیا برای تهیه داروهای سقطجنین کمک مردمی دریافت میکنید؟
۱۵ سال اول از جیب خرج میکردیم. اولین کمکهای مردمی از خود زنها شروع شد. همانطور که قبلا گفتم بسیاری از زنان، باقیمانده قرصهای خود را به شبکه همراهی اهدا میکردند تا افراد بیشتری به صورت رایگان از این قرصها بهرهمند شوند. زنانی که امکانات مالی بیشتری داشتند، قرص میخریدند و به شبکه اهدا میکردند. این رویه تا به امروز ادامه داشته است. هشت سال پیش که مشهور شدیم، سازمانهای مکزیکی و بینالمللی با ما تماس گرفتند تا کمک کنند. درحالحاضر ما از سازمان مکزیکی IPAS و سازمان آمریکایی DKT که ارائهدهنده محصولات تنظیم خانواده هستند کمک دریافت میکنیم.
لس لیبرس دورههای آموزشی نیز برگزار میکند. چه مدتزمانی طول میکشد تا افراد برای ورود به شبکه همراهی آموزش ببینند؟
اگر نیاز اورژانسی باشد، معمولا ۴ ساعت آموزش کافیست. اما در حالت عادی سه روز ورکشاپ آموزشی حضوری یا آنلاین داریم. دورههای آموزشی پیشرفته نیز موجود است. مثلا سقطجنین در هفته ۱۲ با ۲۴ تفاوتهایی دارد که در دوره پایه تا پیشرفته آموزشهای مرتبط را ارائه میدهیم.
شما به دختران و زنان در ایالات متحده هم خدمات ارائه میدهید؛ پس از لغو قانون حمایتی سقط جنین در این کشور همسایه شمالی، آیا تماسهای بیشتری با شما میگیرند؟ چطور توانستهاید به آنها کمک کنید؟
واقعیت این است که ما چندماه قبل از سقوط قانون روو (Roe vs. Wade) با فعالین داخل ایالات متحده شروع به کار کرده بودیم. اما وقتی روو اتفاق افتاد، شدت و گستره فعالیتهایمان را افزایش دادیم. تا به امروز، سقطجنین بیش از ۲۵ هزار زن ساکن آمریکا را پوشش دادهایم. این در حالیست که تمام قرصها را به صورت اهدایی (donation) دریافت کردهایم. شبکههایی از داوطلبان ساختهایم که قرصها را از مکزیک به آمریکا میبرند و آنها را برای افرادی که نیاز دارند ارسال میکنند. بهصورت آنلاین هرنوع اطلاعات یا پشتیبانی که لازم باشد به افراد ارائه میشود و در صورت لزوم بهصورت فیزیکی همراهی لازم داده میشود. در سپتامبر ۲۰۲۱ تصمیم گرفتیم از طریق شبکههای همراهی مستقرمان در مرزهای شمالی مکزیک، به زنان ساکن این مناطق در دسترسی به سقطجنین ایمن با قرص کمک کنیم. در برخی شهرهای مرزی مکانهایی امن برای انجام ایمن سقطجنین راهاندازی کردیم تا افراد بتوانند در صورت نیاز، بهصورت فیزیکی مراجعه کنند و از خدمات شبکه همراهی بهرهمند شوند. این مکانها، فضاهای فیزیکی و امن عمومی یا سریای هستند برای دسترسی تمام دختران و زنان به حق پایان بارداری.
چالشهای امروز مکزیک در زمینه سقطجنین را چه میدانید؟
این که همه دختران و زنان بدانند که سقطجنین دیگر در هیچجای مکزیک جرم نیست و میتوانند به مراکز درمانی دولتی مراجعه کنند و به صورت رایگان سقطجنین داشته باشند یا به داروخانه مراجعه و قرص را تهیه کنند. ما میخواهیم که دختران و زنان، شبکههای همراهی شهر خود را جستجو کنند تا قرص، اطلاعات و همراهی لازم در طی سقطجنین و بعد از آن برایشان فراهم شود. دسترسی به خدمات عمومی سقطجنین حق آنها و اولویت ماست.
در پایان آیا توصیهای برای مدافعین حقوق بشر و حق سقطجنین در ایران یا کشورهای منطقه با شرایط و قوانین مشابه دارید؟
از جمعهای کوچک خودتان شروع کنید. گفتگوهای معمولی چند زن با هم میتواند خودش یک شبکه همراهی باشد. مهمترین فاکتور برای ساختن یک شبکه، اعتماد است. به همین دلیل زنان میتوانند با اطرافیانی که به آنها اعتماد دارند کار کنند و کمکم شبکهشان را رشد دهند. مسلما ترس از شرایط امنیتی وجود دارد و باید با حفظ امنیت کامل، شبکهها را ساخت. کشورهایی هستند که شرایط مشابهی با ایران دارند و شبکههای همراهی سقطجنین در آنها بهصورت زیرزمینی با رعایت پروتکلهای امنیتی در حال فعالیت و ارائه خدمات هستند. ما در لس لیبرس و دوستانمان در شبکههای همراهی سراسر آمریکای لاتین برای کمک به شما در هر زمینهای آماده هستیم. شما تنها نیستید.
پی نوشت: در روز هفت سپتامبر اعلام شد که دادگاه عالی مکزیک از پایان خودخواسته بارداری جرمزدایی کرد.
پی نوشت۲: نسخه صوتی این گفتگو را میتوانید در کانال تلگرام زاگاه بشنوید.