هنوز اعتقادها بر این است که بارداری تجربهای است که فقط زنان آن را پشت سر میگذارند اما مردان ترنس و نان-باینری هم باردار میشوند.
زاگاه- در سال ۲۰۱۵، رولی ۲۳ ساله در هوستون زندگی میکرد، یک شغل خوب در رستوران و یک دوست پسر دوستداشتنی داشت. بلاخره جرأتش را برای بیان حسی که در تمام طول زندگیاش داشته جمع میکرد، اینکه او آنطورکه در گواهی تولدش آمده یک زن نبود. رولی یک مرد ترنس بود.
در همان زمان، او احساس دیگری را نیز تجربه میکرد، حالت تهوع مدام. پستانهایش دردناک شده و پریودش چند هفتهای میشد که به تأخیر افتاده بود، برای تأیید بارداربودنش نیازی به ادرار کردن روی چوب تست بارداری نداشت. خیلی باردار، در واقع- وقتی او به پزشک مراجعه کرد، دکترش گفت که او ۱۴ هفته باردار است- اما وقتی آنها مانیتور را به طرف او برگرداندند تا جنین را نشانش دهند و توصیف کنند که چه شکلی است- چیزی که دکترها در تگزاس براساس قانون ملزم به انجام آن هستند- رولی رویش را برگرداند. به هرحال به زودی این جنین از میان خواهد رفت، او به سرعت، در روزهای آینده سقط جنین خواهد داشت.
«کار درست همین بود»، رولی این را در یک مکالمه اسکایپی از هلند جایی که الان زندگی میکند، میگوید. «من همیشه بچه میخواستم اما هیچکدام از ما در موقعیت خوبی برای نگهداری بچه نبودیم» و در حالی که گرفتن این تصمیم برای برخی میتواند بسیار سخت باشد (و خیلی راحت برای دیگران)، رولی میگوید این حقیقت که او میدانست یک مرد است، هرچند که آن موقع به عنوان یک زن معرفی میشد، سقط جنین را تاحدودی برای او به یک تجربه منحصر به فرد تبدیل میکرد.
«توانایی باردار شدن و تصمیم گرفتن برای نگه داشتن بچه یا سقط کردن آن در اغلب جوامع به عنوان تعریفی از زنانگی شناخته میشود» او توضیح میدهد:« بنابراین وقتی شما مردی هستید که در مواجهه با تجربهی کاملا زنانه بارداری و سقط جنین قرار دارید، نادیده گرفتن بخشهایی از وجودتان که احتمالا آرزو میکنید کاش آنها را نداشتید، سخت است. انگار شما با این احساس که این قرار نبود برای من اتفاق بیفتد، ضربه میخورید.»
برای رولی این احساسات فقط به این خاطر که او برنامه باردار شدن نداشت یا آماده نبود که حامله شود، پیش نیامد. بلکه به این دلیل به وجود آمد که در «سطح بنیادی و سلولی» او احساس میکرد آنچه در بدنش اتفاق میافتد «باید برای شخص دیگری اتفاق میافتاد.»
داکوتا گری، مردی که در ۱۹ سالگی بعد از آزار جنسی توسط پارتنرش حامله شده بود، میداند که شکل این احساسات چگونه است. درحالی که او سقط جنیناش را پیش از اینکه متوجه شود ترنس است انجام داد، اما احساس او نیز، تجربه «رولی» را -به عنوان مردی که با تجربهی کدگذاریشده زنانه- دست به گریبان بوده، بازتاب میدهد. «قبول این حقیقت که مردم میتوانند مرد باشند و حامله شوند، باعث میشود دیگران احساس ناراحتی کنند، زیرا برایشان سوال ایجاد میشود که مرد بودن واقعا چیست؟»
باتوجه به درک بدوی اما روبهرشد فرهنگ ما در خصوص جنسیت، اعتقاد بر این است که بارداری چیزی است که فقط یک زن آن را تجربه میکند. اما مردان ترنس و افراد نان-باینری هم میتوانند و حامله میشوند. هرچند که تحقیقات ناکافی، حجم نمونهایِ کوچک و عدم درک کلی در مورد افراد ترنس چه در آکادمی و چه در پزشکی، دانستن دقیق اینکه چقدر حاملگیهای افراد ترنس منجر به سقط جنین میشود، را دشوار میکند.
دادههای اولیه از یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ از ۴۵۰ مرد ترنس و افراد ناسازگار با جنسیت (gender non-conforming individuals) نشان میدهد که از شش درصدی که بارداری ناخواسته را تجربه کردهاند، ۳۲ درصد به آن خاتمه دادهاند، اما فراتر از این دادههای محدود- که نمیتواند در مورد وضعیت آن ۶۸ درصد دیگر از مردان ترنسی که با حاملگی مواجه شدهاند، توضیحی ارائه دهد- جزئیات مهم در مورد سقط جنین مردان ترنس را میتوان با این جمله تاسفبار خلاصه کرد :« ما هیچ نمیدانیم»
درواقع به گفته جونو اوبدین مالیور، استاد زنان و زایمان دانشگاه استنفورد و محقق متمرکز بر حوزه مطالعات الجیبیتیکیو، تنها چیزی که ما میدانیم این است که به طور قطع هیچ دو تجربهی سقط جنین مردان ترنس شبیه بهم نیست. «ترنسها و افراد با جنسیت متنوع با یکدگر فرق میکنند» او میگوید: « دیدن سقط جنین یک زن سیس جندر به این معنی نیست که شما همه آنها را دیدهاید، سقط جنین یک مرد ترنس هم احتمالا نمیتواند معرف سایر تجربهها باشد. در همین حال، در شرایطی که سقط خودخواسته جنین برای همه سخت است، مهم است که به این نکته توجه کنیم که این دو گروه به خدمات درمانی مشابهی نیاز دارند.»
بسیاری از مردان ترنس دقیقا همان عملکردهای تولیدمثلی زنان سیسجندر (همسو جنسیتی) را دارند- حتی وقتی تستوسترون مصرف میکنند، همچنان میتوانند باردار شوند- اما همچنان مردان ترنس اغلب از گفتگوهای پیرامون مساله سقط خودخواسته جنین کنار گذاشته میشوند. « یک کمبود اطلاعات جدی عمومی در مورد مردان ترنس وجود دارد» داکوتا توضیح میدهد: « و داستانهایی که برجسته میشوند، یا مردان ترنسِ شبیه به الگوهای سنتی مردانه را ستایش میکنند یا آنها را به دلیل عدم پیروی از مردانگی سنتی،گناهکار جلوه میدهند. مانند پوشش خبری بارداری توماس بیتی.»
بیتی در سال ۲۰۰۷ وقتی اولین مردی بود که از نظر قانونی در ایالات متحده باردار شده، به یک چهره رسانهای تبدیل شد. بیتی یک مرد ترنس در حال گذر بود، اما به خاطر بچه، در همه چیز از سرفصلهای تبلوید گرفته تا اخبار شبکهها تا اپرا ظاهر شد. او تعریف بسیاری از آمریکاییها از مردانگی ترنس بود. شاید دشوارترین و غیرقابل فهمترین بخش برای عموم مردم، اطمینان او به مرد بودنش و اظهارات عمومیاش بود مبنی بر اینکه باردار بودن چیزی از مرد بودن او کم نمیکند.
در میان جنجالهای رسانهای در مورد مسیر غیرمعمول او برای پدر شدن، بیتی در سال ۲۰۰۸ فرزندش را به دنیا آورد. داکوتا این سیرک رسانهای را به عنوان اولین مواجهه با یک مرد ترنس از منظر فرهنگ عامه را به یاد میآورد.
در همین حال موضوعِ گفتگو بودن همیشه یک تجربه بدون خطا نیست. «حرف زدن در مورد سقط جنین میتواند برای برخی از مردان ترنس بسیار ناخوشایند باشد به این دلیل که آنها با جنسیتشان درگیر هستند و همه اینها هم از همانجا میآید» رولی میگوید: «بعضی از ما راحت هستیم که در موردش حرف بزنیم. اما میدانم که افراد زیادی هم هستند که نمیخواهند حرف بزنند. گاهی اوقات همراه با احساس بیچارگی و سرگردانی (دیسفوریا) است.»
دیسفوریا میتواند معانی زیادی داشته باشد اما وقتی به ترنس جندرها و افراد بدون هویت جنسی میرسد، به احساس سرگردانیای اشاره دارد که جنسیتی که در بدو تولد به آنها اختصاص یافته است با هویت جنسی آنها مطابقت ندارد. این احساس سرگردانی میتواند از منظر جسمی، اجتماعی، ذهنی، عاطفی و معنوی نیز ظاهر شود. هرچند همه افراد ترنس نیز این احساس را ندارند، اما وقتی دارند میتواند برایشان منجر به استرس و اضطراب شود.
برای مردان ترنسی که نیاز به سقط جنین دارند، این احساسات میتواند توسط ارائهدهندگان خدمات سقط جنین ایجاد شود. « اگرچه آگاهی در مورد خدمات سلامتی مردان ترنس در سالهای اخیر افزایش یافته است، تعداد خیلی کمی از متخصصان به نحوه مواجهه با مردان باردار آشنایی دارند، بنابراین آنها اغلب در تمام مراحل با چالشهایی مواجه هستند.» اوبدین مالیور میگوید:« من اغلب میشنوم که مردان ترنس احساس میکنند نامرئی، تحت تبعیض و انگ هستند. نه فقط به این خاطر که سقط جنین میکنند بلکه درکلیت مراقبتهای بهداشتی. آنها اغلب احساس میکنند که به اندازه کافی در مورد درمانشان جدیت به خرج داده نمیشود، به درستی فهمیده نمیشوند، انگار که آنها متعلق به آن فضا نباشند.»
بسیاری از اینها به این حقیقت برمیگردد که پزشکان و ارائهدهندگان خدمات سقط جنین دانش کافی برای چگونگی کار کردن با مرد ترنس ندارند. در واقع همانطور که یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۷ نشان داد، در حال حاضر هیچ برنامه آموزشی رسمی در مورد مراقبت از بیماران تراجنسیتی در هیچ برنامه های مرتبط با زنان و زایمان در کشور وجود ندارد.
این فقدان آموزش در نظرسنجی مهم مرکز ملی برابری ترنسجندرها در سال ۲۰۱۵ از تراجنسیتیهای آمریکا، خودش را نشان میدهد. طبق این نظرسنجی ۲۳ درصد پاسخدهندگان در زمانی که احتیاج داشتهاند «از ترس اینکه به دلیل ترنس بودن مورد بدرفتاری قرار بگیرند» به دکتر مراجعه نکردهاند. این ترس غیرواقعی نیست. گزارش که بر روی یک نظرسنجی نوشته شده، نشان میدهد که یکسوم از پاسخ دهندگان به این نظرسنجی که در یکسال گذشته به دکتر و یا سایر ارائهدهندگان خدمات درمانی مراجعه داشتهاند، گفتهاند «حداقل یک تجربه منفی مرتبط با ترنسجندر بودنشان، مانند آزار و اذیت کلامی، امتناع از درمان و یا آموزش به ارائه دهندگان مراقبتهای بهداشتی در مورد افراد ترنسجندر برای دریافتهای مراقبتهای مناسب، داشتهاند.»
هرچند که به گفته اوبدین مالیور « برخی از افراد سقط جنین بسیار امن و همراه با احترامی را تجربه کردهاند.» اما همچنین نشانههای بسیار ظریف ترنسهراسی و نبود دانش کافی در فضاهای پزشکی وجود دارد که این تجربیات را مخدوش میکنند. بطور مثال گوهینامه رانندگی، اطلاعات بیمه و سوابق پزشکی تقریبا به طور انحصاری بر اساس سیستم جنسیتی باینری عمل میکنند. و اگرچه ممکن است ترنسهراسی عامدانه نباشد اما میتواند به این معنا باشد که مردان ترنس باید با موانع دیگری در طول فرایند سقط جنین دست و پنجه نرم کنند که افراد سیس جنسی با آن روبرو نیستند. موانعی مانند اینکه وقتی برای قرار ملاقات با کلینیک تماس میگیرید، چون صدایتان شبیه زنی که ادعا میکنید نیست، بنابراین منشی برایتان وقت نمیگذارد. یا وقتی پزشکان در مورد جنسیت شما در طول معاینه میپرسند. یا وقتی شرکت بیمه شما، سقط جنین را برای زنان پوشش میدهد اما برای مردان نه. یا وقتی بیمهکننده اصلا سقط خودخواسته جنین را پوشش نمیدهد.
بسیاری از مردان ترنس با نام تجاری مشخصا زنانه کلینیکهای باروری و تبلیغات ضدبارداری احساس بیگانگی میکنند. معمولا همهچیز صورتی است و از زبان باینری در آن استفاده میشود، و این احساس را به مردان ترنس میدهد که باوجود اینکه آنها در زمره نیازمندان این خدمات هستند، اما این خدمات «برای» آنها نیست.
اوبدین مالیور میگوید من یک زن سیس هستم و حتی من هم این تبلیغات و آگهیها را متعلق به خودم نمیدانم، میتوانم تصور کنم که یک فرد ترنس نسبت به آنها چه احساسی میتواند داشته باشد.
به نظر میرسد «پلند پرنت هوود۱» از این قاعده استثناء است. به گفته مورین کلی معاون برنامهنویسی و ارتباطات و بنیانگذار out for health، برنامه سلامت و تندرستی الجیبیتیکیو، آنها پس از شنیدن این داستانهای تبعیضآمیز، انگیزه گرفتند که جای خالی مراقبتهای بهداشتی باروری برای افراد ترنس را پر کنند.
اوبدیل مالیور میگوید: «وقتی یک مرد ترنس هنوز در حال ارزیابی هویت جنسیتی خود و چگونگی زندگیاش در جهان بیرون است، تجربه سقط جنین میتواند مسائل مربوط به سلامت روان مانند افسردگی یا اضطراب را تشدید کند.» به همین دلیل رولی مانند بسیاری دیگر از مردان ترنس تصمیم گرفت که بدون افشای هویت جنسیتیاش در چیزی که او «فرم زنانه» میخواند، پروسه سقط جنین را پشت سر بگذارد. «برای من اینگونه بود که در شرایطی که سختترین دوران زندگیام را میگذراندم یک مساله کمتر برای سرو وکله زدن و فکر کردن داشته باشم.» « من دیگر هیچ وقت قرار نبود این آدمها را در زندگیام ببینم، چه اهمیتی داشت اگر آنها میدانستند که من دقیقا که هستم؟ هیچ دلیلی نداشتم که بگویم من مرد هستم.» بنابراین رولی بخاطر جنسیتاش در پروسه سقط جنین تحت آزار قرار نگرفت.
اما مساله بزرگتری که انتظارش را نداشت، هورمونهای بارداری بود. هرچند که او و شریکش به این دلیل که آماده پدر شدن نبود، با سقط جنین موافق بودند، اما رولی میگوید حامله شدن باعث شد به همه برنامههایی که برای خودش ریخته بود، شک کند. احساسات و حساسیتهای فیزیکی که تجربه میکرد، کاملا با ایدهها و برنامههایی که برای خودش تعریف کرده بود-که در آن زمان شامل تغییر(جنسیت) نهایی هم میشد- در تضاد بود. او حتی کنجکاو شد که آیا والد بودن چه با هویت ترنس یا بدون آن،مسیر درستی برای او هست یا نه؟
داکوتا از طرف دیگر میگوید که سقط جنین لحظه روشنگری در خصوص مردانگی او بود و کمک کرد که او بلاخره این مساله را اعلام عمومی (کام اوت) کند. « شبیه یک هُل بزرگ بود برای فهمیدن اینکه من ترنس بودم.» « از طرفی هم باعث شد من نسبت به بدنم خیلی آگاه شوم، درحالی که قبلا از آن اجتناب میکردم. متوجه شدم چقدر از هر نوع مفهوم زنانه و همه بخشهای وجودم که به عنوان زن توصیف میشود، متنفرم. این تنها محرک برای اعلام ترنس بودن نبود، اما فشاری در جهت درست بود.»
گاهی اوقات احساسات و پروسه حاملگی میتواند خارج از چارچوب جنسیت وجود داشته باشد.» اوبدین مالیور توضیح میدهد: « همین مساله در مورد سقط جنین هم صادق است. لازم نیست که همیشه مشخصا زن یا مرد باشید، گاهی اوقات یکی یا دیگری است، گاهی هر دو، و گاهی کاملا یک چیز دیگر است.» او ادامه می دهد:« مهمترین مساله، این است که تلاش میکنیم تا بفهمیم سقط جنین برای مردان ترنس چگونه است تا بتوانیم آنها را در گفتگوها پیرامون سیاست سقط خودخواسته جنین، وارد کنیم.»
یکی از راههایی که میتوانیم ترنسها و و افراد نان باینری را وارد بحثهای پیرامون مساله سقط جنین کنیم، تغییر گفتارهای رایجی مانند«حق انتخاب زنان» است. با پاک کردن عنوان «زنان» از آن و تبدیل آن به «حق انتخاب» است. یک ویرایش و تغییر کوچک که میتواند این جمله را متعلق به همه کسانی کند که سقط جنین را تجربه کردهاند و علاوه بر این جنبش طرفدار حق انتخاب در کل. این چیزی است که بسیاری از سازمانهای مدافع حقوق باروری شروع به انجامش کردهاند.
البته بسیاری از مردم- از جمله بسیاری از خود مردان ترنس- به این نکته اشاره کردهاند که دقت به زبان و معناشناسی، در زمانی که زنان سیس اکثریت قریب به اتفاق قربانیان قوانین ضد سقط جنین را تشکیل میدهند، شاید بهترین ایده نباشد، اما رولی معتقد است الان بهترین زمان است که در مورد زبان هوشیار باشیم.
«ما باید همه صداها را در کنار یکدیگر جمع کنیم چون در این زمان، جنبش حق انتخاب نیاز به حمایت همه ما دارد. اگر انقدر بیاهمیت هستیم که نادیده گرفته میشویم، پس چرا میگویند ما داریم مانع ایجاد میکنیم؟ اگر اینهمه مشاجره درست میکنیم بنابراین باید اهمیت داشته باشیم و مهم باشیم و این کار را هم میکنیم. تغییر کوچکی در زبانِ جنبش «حق انتخاب» به ما وزن زیادی میدهد. »
نویسندگان: ایزابل کُن، کلوین کاسولکه
مترجم: شیوا نظرآهاری
پانوشت:
منبع:
https://melmagazine.com/en-us/story/the-trans-men-who-get-abortions