زاگاه- درحالی که همه ما در چهارماه گذشته و از آغاز شکلگیری قیام ژینا سطحی از اضطراب، استرس، ترس، گاهی شادی و در موارد بیشماری اندوه را تجربه کردهایم، بدنهایمان نیز در این مبارزه در کنار ما رنج کشیدهاند. زنان و مردان به شکل متفاوتی تاثیرات این حجم از اضطراب و استرس را در بدنشان مشاهده میکنند. در زنان یکی از اولین اتفاقاتی که ممکن است روی دهد، اختلال در چرخه عادت ماهیانه یا پریود است.
استرس باعث میشود بدن شما به حالت جنگ و یا پرواز قرار گیرد. وقتی در این حالت هستید، هورمونهای شما تحت تاثیر قرار میگیرند و بر تخمکگذاری و پریود شما تأثیر خواهند گذاشت. این بدان معنی است که ممکن است پریودتان عقب بیفتد یا به مدت چندینماه کاملا متوقف شود یا اینکه دچار پریود زودرس شوید. از طرف دیگر بالا بودن سطح استرس و اضطراب روزانه، زندگی همراه با ترس و دلهره دائمی باعث میشود که پیاماس سختتری را نیز تجربه کنید.
در چنین شرایط و ماههای پرآشوبی، اگر در بازداشت و زندان و تحت بازجویی باشید، واضح است که میزان اضطراب و استرسی که تجربه میکنید بسیار بیشتر است. ساعتهای پر فشار بازجویی، بلاتکلیفی، نامعلوم بودن شرایط، شاهد رنج دیگران بودن، دلتنگی و بیخبری از خانواده و عزیزان، همه اینها شما را به عنوان زن زندانی در موقعیتی قرار میدهد که بدن و هورمونهایتان را به سرعت تحت تاثیر قرار خواهد داد.
زندانیان زن بسیاری روایت میکنند که پس از بازداشت و زندانی شدن، تا ماهها پریودشان قطع شده است، یا دچار خونریزیهای غیرعادی، دردهای شدید و سردردهای میگرنی شدهاند. یک زن زندانی میگوید: «پس از بازداشت، به مدت چهارماه پریودم قطع شده بود. در همه این مدت در بازداشتگاه امنیتی و تحت بازجویی بودم. چندباری هم به بهداری بازداشتگاه مراجعه کردم، اما تاثیری نداشت. انگار پریودم در یک اقدام اعتراضی قطع شده بود. اما همین بند آمدن هم باعث میشد تا تغییرات زیادی در بدنم اتفاق بیفتد و خلق و خویم بهم بریزد.»
او میگوید وقتی به پزشک بهداری گفته است که چهارماه است پریود نشده، پزشک با ذکر اینکه طبیعی است و برای خیلی از زندانیها چنین شرایطی پبش میآید، در اولین اقدام از او تست حاملگی گرفته است. میگوید که به پزشک متذکر شده که او رابطه جنسی نداشته و احتمال باردار بودنش وجود ندارد، اما با این حال « اولین آزمایشی که انجام میدهند، آزمایش بارداری است. بعد اگر منفی باشد، شاید قرصی چیزی بدهند.»
او میگوید در دوران بازداشت، زنان زیادی را دیده که یا پریودشان به کلی قطع شده و ماهها پریود نشدهاند یا اینکه برعکس دچار خونریزیهای شدید، درد زیاد و پیاماس شدیدتری نسبت به دوران آزادی شدهاند.
یک زن زندانی دیگر در مورد مشکلاتی که زنان زندانی بطور خاص با آن مواجه میشوند مگوید: «زمانی که در بازداشتگاه امنیتی و تحت بازجویی هستید، اوضاع با بند عمومی متفاوت است. مثلا اغلب زنان در روزهای ابتدایی پریودشان درد دارند، در مورد برخی این درد شدیدتر و برخی کمتر است، اما همه ما در یکی دو روز اول میزانی از درد را تجربه میکنیم. اگر در چنین شرایطی در بازداشت باشید که علی القاعده نه مسکن دارید و نه چیزی دم دستتان است که بخورید و دردتان را آرام کنید و بعد برای بازجویی هم خوانده شوید، اوضاع پیچیده و سخت میشود. این چیزی است که زندانیان زن با آن مواجهند و کمتر در مورد آن صحبت میشود. گاهی با آن درد و ناراحتی، ساعتها، تا ۱۲ ساعت، برای بازجویی برده میشوید. یعنی ۱۲ ساعت روی یک صندلی چوبی با چشمبند نشستهاید و دارید سوال و جواب میشوید. در همین حال خونریزی دارید. برخی خونریزیشان شدیدتر است و نیاز دارند هر یکی دوساعت پد بهداشتیشان را عوض کنند. بعد در این شرایط یا مجبورید به بازجو بگویید که ممکن است ابزاری برای تحقیرتان شود یا تحمل کنید که در آنصورت هم ممکن است خون به لباس و صندلی و چادر روی سرتان هم بزند. این شرایط واقعا غیرانسانی است و زنان معمولا در مورد آن حرف نمیزنند.»
یک زندانی دیگر که او هم مدتی را در بازداشتگاه امنیتی زندانی بوده میگوید: «نوار بهداشتی توسط نگهبانان در صورت درخواستمان داده میشد. ولی به هرحال هربار باید درخواست میکردیم. گاهی هم پیش میآمد که مثلا غر میزدند که چه خبر است! کیفیت این اقلام البته چندان خوب نیست. از این مدلهای قدیمی که خیلی کلفت هستند و جذب خوبی ندارند و ممکن است برای برخی حساسیتزا باشند. به هرحال مدل دیگری در دسترسمان نبود و باید همان را استفاده میکردیم». او میگوید که عدم دسترسی به داروهای مسکن یکی از بزرگترین مشکلات برای زنان بوده است. « برخی از زنها پریودهای دردناکی داشتند و مثلا بیرون از زندان در روزهای ابتدایی پریود، قرص مسکن مصرف میکردند، در زندان گرفتن قرص مسکن سخت بود. یا مثلا اگر نگهبان به شما یک قرص مسکن میداد، دوباره اگر درخواست میکردی به سختی قبول میکردند. در حالی که برای برخی از زنان واجب است که مثلا هر سه چهار ساعت مسکن مصرف کنند.»
یک زندانی دیگر که به مدت نزدیک به پنجاه روز در بند ۲۰۹ بوده میگوید:« اوایل نوار بهداشتی مجانی بود و هر وقت میخواستیم بهمان میدادند اما بعدتر گفتند که باید بخرید. این موضوع باعث اعتراض زنان زندانی شد، چون در ۲۰۹ ما اصلا به پول دسترسی نداشتیم. هر دو هفته یکبار خانوادهها میتوانستند برایمان پول بفرستند که آنهم خیلی اوقات کنسل میشد. همین اعتراضات باعث شد که بعدتر بگویند که فقط بار اول مجانی میدهند و از دفعات بعد باید خریداری میکردیم.»
در بندهای عمومی هم اوضاع شبیه به بند ۲۰۹ است. در حالی که بازداشتشدگان سالهای قبل میگویند در زمان زندانی بودن آنها، زندان هر ماه چند بسته نوار بهداشتی برای هر اتاق اختصاص میداد و نوار بهداشتی نیز جزو جیره ماهانه بهداشتی زندانیان بود، گفتگوی زاگاه با چند زن بازداشتشده اعتراضات اخیر که بطور موقت از زندان آزاد شدهاند، نشان میدهد که اقلام بهداشتی مرتبط با دوره پریود هماکنون در زندانهای عمومی نیز خریدنی است. در ابتدای ورود هر زندانی به بند بطور معمول یک بسته اقلام بهداشتی به او داده میشود که شامل یک بسته نوار بهداشتی هم هست، پس از آن اما زندانیان موظف هستند که نوار بهداشتی را از فروشگاه زندان تهیه کنند. این درحالی است که نوار بهداشتی برای زنان زندانی جزو اقلام ضروری تلقی شده و مسئولیت تهیه آن بر عهده زندان است. در بخشنامه سازمان زندانها نیز آمده است که «زندان، مکلف به تهیه وسایل بهداشتی برای زندانیان زن» است.
یکی از دستگیرشدگان اعتراضات که مدتی را در زندان عادلآباد شیراز گذرانده با تایید این مساله میگوید: «همه چیز در زندان خریدنی بود. فقط همان بار اول یک بسته نوار بهداشتی مجانی میدادند، پس از آن باید از فروشگاه میخریدیم» او بزرگترین مشکل در زندان زنان عادلآباد را عدم دسترسی به بهداری و پزشک میداند و اینکه اگر برای زندانی اتفاقی میافتاد هیچ پزشکی در بند زنان وجود نداشت.
دشواری دسترسی به پزشک و همچنین شرایط بهداشتی در زمان پریود، مسالهای است که اکثر زندانیان زن آن را تجربه کردهاند. یک زندانی آزادشده از زندان قرچک میگوید: «مسالهای که کمتر به آن توجه میشود علاوه بر دسترسی به نوار بهداشتی و داروهای مسکن، دسترسی به حمام یا دستشویی در زمان پریود است. در زندان زنان قرچک، زنان زندانی همواره با مسالهای مثل نبودن آب گرم دست به گریبان هستند. گاهی چندین روز آب گرم قطع است یا فقط ساعات کمی در روز به آب گرم دسترسی داشتیم. بنابراین در چنین وضعی، موقعی که آب گرم میشد صف زندانیانی که میخواستند حمام کنند طولانی بود، چون میدانستند دوباره ممکن است چند روز آب گرم نباشد. خب در این شرایط، شما نمیتوانید بهداشتتان را رعایت کنید و از ابتلا به بیماریهای مختلف جلوگیری کنید. یا مثلا توالتهای زندان، با اینکه زندانیان همیشه سعی در تمیز نگه داشتن آن دارند، اما به هرحال عمومی است. دورههایی که بند شلوغ است، حتی برای توالت رفتن هم صف وجود دارد و برای هر بار تعویض نوار بهداشتی و شستن خودتان باید مدتی را در صف بمانید.»
یک زندانی دیگر در همین رابطه در مورد بازداشتگاه ۲۰۹ میگوید:« در ۲۰۹ برای رفتن به توالت و حمام باید زنگی را که در سلول وجود دارد بزنیم. زندانبان از این طریق متوجه میشود که باید درِ کدام سلول را باز کند. در روزهای اوج دستگیریها گاهی تا یکساعت و بیشتر برای رفتن به توالت انتظار میکشیدیم. یعنی اگر پریود بودیم و نیاز به تعویض نوار بهداشتی داشتیم، باید از یکساعت قبل پیشبینی میکردیم که به موقع به توالت برسیم و به لباسمان پس ندهد. یا اینکه حمام سه روز در هفته بود و در مواقعی که بند خیلی شلوغ شده بود به دو بار در هفته کاهش پیدا کرده بود، این مساله رعایت بهداشت به خصوص در دوران پریود را برای زنان سختتر میکرد»
از طرف دیگر زندانیان در بازداشتگاههای امنیتی مانند ۲۰۹ روایت میکنند که لباس زیرشان به محض ورود به بازداشتگاه از آنان گرفته میشود. یک شورت به آنها داده میشود و اگر بیشتر بخواهند باید از نگهبان آن را خریداری کنند. این در حالی است که زندانیان جدید مطلقا به پول دسترسی ندارد و ممکن است هفتهها طول بکشد تا خانواده زندانی بتوانند پولی به دست او برسانند.
دختر جوانی که چهار هفته در بازداشت بوده و روزهای ابتدایی بازداشت را در بازداشتگاهی غیررسمی گذرانده، روایت تلختری از پریود در زندان دارد. او در گفتگو با وبسایت آسو میگوید که به به دلیل ترس از وضعیت موجود، خارج از دورهی طبیعی، عادت ماهیانهاش آغاز میشود اما بهرغم درخواستهای مکررش، مأموران نه به او اجازه میدهند که با خانوادهاش تماس بگیرد و تقاضای لباس کند و نه وسایل بهداشتی در اختیار او میگذارند. او میگوید:«گیج شده بودم، نمیدانستم کجا باید بنشینم. هیچ چیز در کنترلم نبود. هرچند نمیتوانستم جایی را ببینم ولی احساس میکردم که همه به من نگاه میکنند. تمام مدت سعی میکردم پاهایم را توی شکمم جمع کنم. شاید الان مسخره به نظر برسد اما انگار از خجالت میخواستم بدن خودم را قایم کنم. بعد از پنج روز وقتی به بازداشتگاه عمومی فرستاده شدیم و چشمبندهایمان باز شد، نمیتوانستم به بدن خودم نگاه کنم. میخواستم از خودم فرار کنم اما راه فراری نداشتم، هنوز هم خجالت میکشم…».
علاوه بر همه اینها کیفیت پایین غذا در زندان، عدم وجود سبزیجات، میوه، مواد غذایی مغذی در برنامه غذایی زندان باعث میشود تا همه زندانیان فقر ویتامین را تجربه کنند که این امر برای زنان با شدت بیشتری اتفاق میافتد و بر خونریزی و درد دوران پریودشان تاثیرگذار است.
اما دستوپنجه نرم کردن زنان زندانی با مساله پریود و تبدیل شدن پریود زنان به ابزار فشار در زندان، مساله جدیدی نیست. پیشتر منیره برادران زندانی سیاسی دهه شصت در کتاب خاطرات زندانش به این مساله اشاره کرده است. او در اینباره میگوید:«یکی از چیزهایی که عامل فشار بر روی زنان میشود مسئله عادت ماهانه زنان است که زندانبانها از دادن نوار بهداشتی خودداری میکنند و زندانی باید مدام بگوید و درخواست کند. من دورههای زیادی در زندان داشتم که به ما نوار بهداشتی نمیدادند.»
نسرین پرواز دیگر زندانی دهه شصت نیز در در خاطراتش، زیر بوته لاله عباسی مینویسد:«دست از شلاق زدن میکشند و اتاق را ترک میکنند. وضع ناراحتکنندهای دارم. عادت ماهانه هستم و احتیاج به دستشویی دارم. باید نیمساعتی باشد که مرا همینطور دست و پا بسته رها کرده و رفتهاند. درد تمام بدنم را در بر گرفته است.»