زاگاه- ژکلین رُز (۱)، استاد دانشگاه بیرکبک لندن است که با نوشتههایش در زمینه فمینیسم، روانکاوی و ادبیات شناخته میشود. کتاب «مادرها؛ مقالهای درباره عشق و اجحاف »(۲) که در سال ۲۰۱۸ نوشته شده است، از مهمترین آثار این نویسنده در حوزه روبهرشد مطالعات انتقادی مادری و روانکاوی ادبیات است. این کتاب در سه فصل سعی میکند به این پرسش ظاهرا بدیهی جواب دهد: چرا مسئولیت جلوه دادن جهانی معصوم، امن و روشن بر شانههای مادران است؟ (ص. ۱). کتاب درباره آن وجهی از مادری است که عموما بازنمایی نمیشود- آنچه رز پشت صحنه مادری نام میگذارد. رویکرد نویسنده در این کتاب رویکردی تقاطعی است. نوع نوشتار آن اما دانشگاهی، یا متمرکز بر یک ژانر ادبی خاص نیست.
در این کتاب، رُز رویکردی پسااستعماری به حوزه مادری دارد. استدلال و بحث اصلی کتاب مادرها این است که مفهوم غالب مادری در غرب مفهومی سانتیمانتال، مخدوش و طبقاتی است چرا که به شدت ایدهآلگرا و سادهانگارانه است به نحوی که دریافتِ روزمره از مادری را بسیار رومانتیزه جلوه میدهد. بر این اساس، برای بازتعریف و عمق بخشیدن به مفهوم مادرانگی، او تاثیرات روانی و عاطفی این تصویر حاکم بر مادری را واکاوی میکند – به خصوص با تمرکز بر زنان حاشیهای و زنانی که تجربه و داستانهای مادریشان وارد عرصههای عمومی و بازنمایی نمیشود.
فصل اول با عنوان «تنبیه اجتماعی(۳)» به چگونگی بازساخت اجتماعی ایماژِ مادران رنگینپوست در مجلات و روزنامههای طیف راست انگلیسیزبان میپردازد. رز با الهام از انجلا مکرابی(۴) به فرآیند «تشدید نئولیبرالی مادری کردن(۵)» (ص. ۱۷) اشاره میکند. فرآیندی که در آن زنان عموما سفید طبقه متوسط، با همسران موفق و زندگی اقتصادی مرفه، تصویری از مادری را کنترل و بازتولید میکنند و مادرانی که در این طیف نمیگنجند به حاشیه رانده میشوند. او همچنین با نگاهی به آمار نشان میدهد که چطور شرایط ریاضت اقتصادی، ملیگرایی و دیگریهراسی، شرایط زندگی را برای مادران طبقه فرودست، مانند زنان باردار و مادرانی که به تنهایی فرزندانشان را بزرگ میکنند بغرنج و ناخوشایند کرده است. رُز منتقد تحلیلهای سطحی در حوزه مادری است و معتقد است مفهومپردازی حول مسئله مادری باید بازبینی شود واقتصاد سیاسی مادریکردن باید در نظر گرفته شود.
فصل دوم با عنوان «نابینایی سایکیک (۶)» (روانی) فصل نظری کتاب است که در آن به یکی از آسیبزاترین کلیشههای مادری یعنی «بهترین مادر» بودن میپردازد. این فصل تأملی در پدیدارشناسی امر مادرانه است که رز در آن به درهم پیچیدگیِ طرد و عشق توأمان در مادری تاکید دارد. مسئلهای که پیش از آن، اولینبار توسط آدرین ریچ(۷) در کتاب Of Woman Born (1976) مطرح شده بود.
در این فصل رُز استدلال میکند که با وجود گسترش ادبیات فمینسیتی و روانکاوی فمینیستی حول مسئله مادری، گویی رتوریک مسلط بر این زاویههای انتقادی چشمپوشی عامدانه داشته، به طوری که گفتمانهای جریان اصلی به نابینایی روانی نسبت به این مسئله دچارند. در این تصویر قالب، مادر زنی تصور میشود که «طبیعتا» فرمانبردار، آرام و مقدس است، کسی که فرزندانش را بیچون و چرا دوست دارد در حدی که این رابطه عاطفی در مرز از خودگذشتگی و مازوخیست در رفت و آمدست. بنابراین تصاویری که ارائه میشود پیچیدگیهای روانی و عاطفی مادری را حذف میکنند.
در نهایت این فصل با پرداختن به رویکردهای متفاوت نسبت به مفهوم نفرت در متون روانکاوی فمینیسیتی از جمله جنس دوم سیمون دوبوار (۱۹۴۹)، خوانندگان را به تامل و بازاندیشی درباره مفهومی عاری از سانتیمانتالیسم و فمینیستی در باب مادری دعوت میکند: الگویی که جایی برای ابراز تردید و طرد در رابطه فرزند و مادری وجود داشته باشد؛ مفهومی که در عین دفاع از قدرت بخشندگی و عاطفی زنان، به اشتهای بی پایان جامعه برای ذاتانگاری مادرانگی نقد داشته باشد.
فصل سوم کتاب با عنوان «رنج و خلسه(۸)»، در واقع کندوکاو بخش نظری در بازنماییهای ادبی و به ویژه در آثار داستانی النا فرانته(۹) است – نویسنده ایتالیایی که در ایران با مجموعه رمانهای ناپل شناخته شده میشود. رُز، در ستایش فرانته مینویسد که او در آثارش توانسته ایماژ مادرِ خوب، مرتب، اسکچوال asexual و کنترلشده را به صورتی رادیکال بهم بریزد.
او در مقابل، جهان مادرانگی که در آثار فرانته ساخته شده را نوعی شورش میداند. فرانته مادرانی را به تصویر میکشد که بعضا فرزندانشان را فراموش میکنند تا عاملیتشان، علایق و انگیزههای شخصیشان را امکانپذیر کنند. در خلال این تحلیل رُز نشان میدهد که در آثار ادبی فرانته، فروپاشی این مقدسانگاری جایگاه مادری محوریت دارد و به نوعی مقاومت و خیزش علیه گفتمان غالب است.
در بخش نتیجهگیری، رُز با ارجاعات به نمادها و تاریخ غرب، متذکر میشود که تصویر کامل و بی نقصمادر، ایماژی سفید، طبقه متوسطی و محصول امتیازات غربیست که واقعیتهای مادری خشن را نادیده میگیرد. بنابراین، در حالی که رُز پیشنهادی برای امکان از بین بردن ایدئولوژی مادری ندارد، مادرها تلاشی برای به تصویر کشیدن و مرئیکردن مادران خاموش و مادری سرکوب شده است.
پانوشتها:
[۱] Jacqueline Rose
[2] Mothers: An Essay on Love and Cruelty
[3] Social Punishment
[4] Angela McRobbie
[5] neoliberal intensification of mothering
[6] Psychic Blindness
[7] Adrienne Rich
[8] The Agony and the Ecstasy
[9] Elena Ferrante