زاگاه- «مراقبت از سلامتی مادر و نوزاد»؛ این شاید سادهترین و در عین حال کاملترین تعریف از وظایف یک ماما باشد. متخصص بهداشت و درمانی که در دانشگاه تحصیل کرده تا در زمینه مراقبتهای لازم پیش از بارداری، در طول بارداری، هنگام زایمان و پس از زایمان مادر و نوزاد تمرکز کند. اگرچه مسئولیتهای یک ماما در یک جامعه استاندارد میتواند از این هم فراتر رفته و در زمینههایی چون مشاورههای پیش از ازدواج در زمینه سلامت جنسی و روانی، بهداشت زنان و راهنمایی در زمینه تنظیم خانواده نیز همراه زنان باشد.
تمامی فرآیند بارداری از اقدامات مرتبط با مراقبتهای پیش از بارداری گرفته تا کارهای مربوط به دوران بارداری، در طول زایمان و پس از آن باید در حوزه کاری ماماها باشد مگر اینکه در این روند اتفاقی غیرطبیعی رخ دهد. به طور مثال، در صورتی که ماما تشخیص دهد زن باردار مشکلی دارد که امکان زایمان طبیعی برایش مقدور نیست. در این مرحله و از آنجایی که ماما نمیتواند جراحی کند، حوزه اختیارات عمل از ماما به پزشک زنان برای سزارین منتقل خواهد شد. این مسیر اما در ایران به این شکل طی نمیشود. در واقع، زنان باردار در ایران در حالی که باید بتوانند به راحتی و با هزینه کمتر از خدمات مامایی برای زایمان خود استفاده کنند، عموما در مواجهه با سیستم درمانی پزشکی قرار میگیرند که هم از نظر هزینه و هم از نظر سلامتی، آنها را با ریسکهای بیشتری روبرو خواهد کرد. اما علت چیست؟
شاید نخستین دلیل را بتوان معطوف فرهنگی کرد که اعتبار بیشتری به پزشکی داده و همین اعتبار هم سبب شده تا زنان و خانوادههایشان با اطمینان بیشتری سراغ پزشک زنان بروند و نه ماما. فرهنگی که وظایف یک مامای تحصیلکرده را به یک «قابله» تقلیل میدهد.
اما از آنجایی که فرهنگ هر جامعه، ریشه در ساختار پیچیدهتر همان جامعه دارد، در بررسی این موضوع با مسئلهای به نام «تعارض منافع» روبرو میشویم. تعارض منافع بین متخصصان زنان و ماماها. پس از پزشکان عمومی، ماماها بیشترین اعضای سازمان نظام پزشکی ایران را تشکیل میدهند. تا به امروز حدود هفت هزار و ۵۰۰ پروانه دفتر کار مامایی در کشور صادر شده است که اغلب آنها فعال هستند. مامایی از معدود رشتههای گروه پزشکی است که از سال ۱۳۰۷ خدماتش نظاممند شده و دارای شرح وظایف مصوب است؛ اما بیبرنامگی و ساختارمند نبودن این صنف و همچنین اجرانشدن بخشنامههای قانونی و دولتی در مواجهه با ماماها، زنان باردار و نوزادانشان را هم به قربانیان جدی یک منازعه بزرگ بدل میکند.
کمبود نیروی ماماها در اتاق زایمان و پایین بودن سرانه ایران در این زمینه از استاندارد جهانی، جایگزین شدن پزشکان زنان به جای ماماها برای مدیریت اتاقهای زایمان، اجرا نشدن مصوبه مامای همراه برای زنان هنگام زایمان، پرداخت نشدن ۳۰ درصد از تعرفه زایمانهای طبیعی به ماماها و تخلف شرکتهای بیمه نسبت به مصوبه شورای عالی بیمه برای پوشش بیمهای خدمات مامایی تنها بخشی از تعارض منافعی است که سعی در پس زدن هرچه بیشتر فعالیت حرفهای ماماها دارد. روندی که باعث میشود زنان باردار و خانوادههایشان در وهله نخست آشنایی کمتری با حق و حقوق خود نسبت به استفاده از ماماها داشته باشند، سپس به خاطر اجرا نشدن قوانین تصویب شده توسط مسئولین همین کشور مجبور به مراجعه به پزشک زنان میشوند و در نتیجه هم هزینه بیشتری پرداخت خواهند کرد و هم در برخی موارد، با ریسکهای مرتبط با سلامتی خود روبرو میشوند.
ناهید خداکرمی، رییس انجمن مامایی کشور سال گذشته و در مصاحبهای با اشاره به ویدیویی که در شبکههای اجتماعی مبنی بر بدزبانی کادر اتاق عمل با یک زن باردار منتشر شده بود، از خشونتهای پنهان اتاقهای عمل گفت: « بسیاری از ما آن ویدئو را دیدیم و فریادها و تندیهایش را هم شنیدیم. اما شاید باورتان نشود اگر بگوییم اینها خشونتی آشکار علیه زنان است. اما خشونتهای پنهانی هم وجود دارد که اساسا جامعه از آن بیخبر است. همین سال گذشته، حدود هزار زن به دلیل عوارض حین یا پس از سزارین به خصوص چسبندگی جفت در سزارینهای تکراری رحم خود را از دست دادند. بدزبانی اگر خشونت عیان باشد، چنین رفتاری با یک زن باردار خشونت پنهانی است که عوارض جبران ناپذیری هم دارد. اما چون رصد و بررسی نمیشود، کسی هم به آن واکنش نشان نمیدهد.»
فرایند زایمان در حالت عادی بین ۸ تا ۱۲ ساعت زمان میبرد. نکته مهم در این مدت زمانی این است که ماما باید با مراقبت و حمایت فیزیکی و روانی در کنار مادر باشد تا این ساعات با کمترین تنش و دشواری ممکن به پایان برسد. بر اساس استانداردهای جهانی ۸۵ درصد زایمانها بدون مشکل خاصی روند خود را طی میکنند و تنها ۱۵ درصد از آنها با زایمان زودرس، سزارین یا بروز مشکلات در قلب جنین روبه رو میشوند.
بر همین اساس هم، مدیریت اتاق زایمان در ۸۵ درصد گروه نخست باید بر عهده ماما باشد و ۱۵ درصدی هم که نیازهای تخصصی دارند باید تحت نظر پزشکان متخصص زنان و زایمان بمانند. در گروه نخست که قرار است زایمان فیزیولوژیک (موسوم به زایمان طبیعی) انجام شود حضور ماما به منظور استفاده از روشهای کاهش درد و حمایت زن باردار جزء مهمترین وظایف محسوب میشود. اما در ایران از همان ابتدا آمارها با استانداردهای جهانی همخوان نیست. به طور مثال، آمار زایمانهای سزارین در ایران اگرچه در سال اخیر کاهش یافته است. زنان باردار ایرانی در اتاقهای زایمان و به ویژه در بیمارستانهای دولتی حتی در برخی مواقع از امکان استفاده از ماما نیز محروم میمانند.
طرح تحول سلامت در هدف ششم، موضوع ترویج زایمان طبیعی را مطرح کرده بود و ذیل آن بیمارستانها را ملزم کرده بود تا مامای همراه در اختیار زنان باردار قرار دهند. اما مدتهاست که بیمارستانهای دولتی و وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی از این وظیفه شانه خالی میکنند. در این شرایط بیشترین آسیب متوجه زنان باردار و جنینهایشان میشود.
زنان باردار باید بتوانند با صرف کمترین هزینه و بدون ورود به چرخه درمانی -که بارداری را تبدیل به امری تروماتیزه میکند- از خدمات مامایی استفاده کنند. اما این چرخه در ایران معیوب طی میشود. زنان از حضور ماماهای تخصصی و با دانش مطلع نیستند. فرهنگ و ادبیات غالب جامعه، زنان باردار را تشویق به استفاده از پزشک زنان میکند. مراجعه به ماما مقرون به صرفه نیست چون علیرغم ابلاغیههای رسمی، بسیاری از شرکتهای بیمهای، نسخههای ماماها را پوشش نمیدهند.
ماماها که جمعیتی ۴۰ هزار نفری در ایران دارند، یا تن به مهاجرت دادهاند، یا از تخصص خود دور ماندهاند و مجبور به انجام کارهای پرستاری شدهاند. تنها جمعیت قلیلی از آنها توانسته براساس حرفه و تخصصش کار کند. در چنین شرایطی، زنان باردار و جنینها و نوزادهایشان، اصلیترین قربانیان این سیستم معیوب خواهند بود.