زاگاه- زمانی که آدری دیوان برای اولینبار نوشتن فیلمنامهای درباره سقط جنین را آغاز کرد همه متعجب بودند از او میپرسیدند که چرا دست به چنین کاری زده است. فیلمنامه او اقتباسی بود از خاطرات اَنی ارنو، که در سال ۱۹۶۰ در فرانسه در حالی که دانشجو بود تلاش داشت به طور غیرقانونی سقط جنین انجام بدهد. زمانی که فیلم «اتفاق» برای اولینبار در جشنواره فیلم ونیز اکران شد، تمامی منتقدین بین تجربه اَنی و محدودسازی دسترسی به سقط جنین در نقاط مختلف دنیا پیوند برقرار کردند.
اکران فیلم اتفاق همزمان شده با دورانی هولناک و باورنکردنی. قانونگذاران آمریکا به طور مستمر در پی ایجاد ممنوعیتها و محدودیتهای جدیدند و دستاورهای دههها مبارزه فمینیستهای آمریکایی در معرض خطر نابودی است. در اروپا سال گذشته لهستان تقریبا ممنوعیتی مطلق برای حق سقط جنین وضع کرد و تبدیل به ششمین کشور اروپایی شد که قوانین بسیار سختگیرانهای در این حوزه دارند. پاندمی نیز دسترسی به سقط جنین را شدیدا تحتتاثیر قرار داد. البته در نقاطی دیگر مانند کلمبیا، آرژانتین و مکزیک فمینیستها به پیروزیهایی چشمگیر دست یافتند.
این پیشرفتها و عقبگردها، به فضای بیثباتی و احساس ناامنی برای زنان دامن زده است. ما با دوره جدیدی از مبارزه برای حقوق باروری مواجهیم. فیلمسازان بهخوبی موقعیت فعلی را درک کردهاند و همزمان با فیلم اتفاق، دو فیلم دیگر هم به مسئله سقط جنین پرداختهاند.
«با جین تماس بگیر» به کارگردانی فیلیس ناگی، داستانی زنی ساکن شیکاگو به نام جوی را در دهه ۱۹۶۰ روایت میکند که در حومه شهر ساکن است و پس از تجربه سقط جنین غیرقانونی، به مبارزه برای حقوق باروری و مدافعان حق سقط جنین میپیوندد. پیشتر مستندی با عنوان «جینها» به فعالیتهای کنشگرانی که در فیلم ناگی تصویر شدهاند، پرداخته است. این کنشگران به طور زیرزمینی به زنان برای دسترسی به سقط جنین امن کمک میکردند.
«لینگویی: پیوندهای مقدس» به کارگردانی محمد صالح هارون فیلم دیگری است که به داستان زنی در کشور چاد میپردازد که به دنبال سقط جنین غیرقانونی است.
در آمریکا پرداختن به مصائب و محدودیتهای قانونی دسترسی به سقط جنین به یک ژانر سینمایی با عنوان «سفر جادهای برای سقط جنین» تبدیل شده است. این نام برگرفته از فیلم unpregnant است. در این فیلم دو دختر نوجوان برای خاتمه دادن به بارداری با ماشین به جاده میزنند و به ایالتی سفر میکنند که منع قانونی برای سقط جنین وضع نکرده است. از دیگر فیلمهای متاخر آمریکایی که به موضوع مشابه میپردازد میتوان به «هرگز، بهندرت، گاهی، همیشه» به کارگردانی الیزا هیتمن اشاره کرد.
پرداختن به بحث سقط جنین در سینما موضوع جدیدی نیست. اولین فیلم هالیوودی که به این موضوع پرداخت در سال ۱۹۱۶ بیرون آمد. اما موج جدید فیلمهایی که در این حوزه ساخته شدهاند، رویکرد سیاسی بیپرده و واضحی دارند و بسیار الهامبخشند. هالیوود بهطور تاریخی یا موضوع سقط جنین را کلا نادیده گرفته و یا آن را به موضوعی فرعی و اخلاقی تقلیل داده است، به جز موارد معدودی مانند کمدی رمانتیک «فرزند آشکار» به کارگردانی گیلیام روبسپیر و «شهروند روت»” ساخته الکساندر پین. اما برای نگاهی موشکافانه به ابعاد مسئله از دیدگاهی زنمحور، باید نگاهمان را به هنر اروپا برگردانیم که با فیلمهایی چون «یکی آواز میخواند و یکی نه» به کارگردانی آنیس واردا و «چهار ماه، سه هفته و دو روز» از کریستین مونگیو، مصائب دسترسی به سقط جنین را روایت کرده است. فیلم «اتفاق» هم به این سنت تعلق دارد. اما «با جین تماس بگیر»” بالعکس، یک فیلم آمریکایی جریان اصلی مدافع حق انتخاب است.
این فیلمهای جریان جدید سینما، اگرچه لحن و روایتی متفاوت از یکدیگر دارند، اما همگی در یکچیز مشترکند: فوریت و صراحت پیامشان. این فیلمها در دوران به محاق رفتن دستاوردها و حقوق زنان ساخته شدهاند و اضطرار مسئله را انعکاس میدهند. با جین تماس بگیر و اتفاق، هر دو در گذشته رخ میدهند اما موضوعی شریدا متناسب با وضعیت امروز ما را مطرح میکنند و پیامشان واضح است: سقط جنین مسئلهای زنده است. دیوان میگوید که اصلا قصدش از ساخت فیلم اتفاق همین بوده که تدوام و استمرار این معضل معاصر را به تصویر بکشد. دیوان و ناگی با تصویر کردن دورانی که سقط جنین منع قانونی داشت، به ما هشدار میدهند که چه روزهایی در انتظارمان است. و البته فیلمهایی چون لینگویی و هرگز، بهندرت، گاهی، همیشه نشان میدهند که برای عدهای روزهای بد گذشته همچنان جریان دارد. برای این کارگردانان، فیلمسازی نوعی کنشگری است. هارون برای مدتی کوتاه در کشور چاد پستی سیاسی داشت، اما استعفا داد چون باور داشت از طریق سینما میتوان اثرگذاری بیشتر بر سیاستهای عمومی داشت.
هیتمن هم میگوید ساخت فیلم برایش تلاشی بوده تا علیه مردان محافظهکار و مخالف حق سقط جنین صدایش را باله ببرد. یکی از روشهایی که این فیلمها برای به چالش کشیدن ایدئولوژی مخالفان حق انتخاب به کار میگیرند، تصویر کردن خود فرایند سقط جنین است. چه قانونی و چه غیرقانونی. دیوان با جزئیات، سقط جنین غیرمجاز و خارج از سیستم درمانی را به تصویر میکشد. این فیلمسازان به واقعیتی رسمیت میدهند که عمدتا از نگاه عموم پنهان مانده است.
اما مهمترین وجه این فیلمها، وجه انسانی دادن به مسئلهای است که همواره محل مباحث ایدئولوژیک بودع و با ادبیاتی سیاسی به آن پرداخته شده است. گلدنبرگ و دیوان هر دو پس از اینکه خود سقط خودخواسته جنین را تجربه کردند تصمیم به ساخت فیلم گرفتند. گلدنبرگ میگوید: «سالها قبل که سقط جنین انجام دادم، به هیچکس حرفی نزدم. موقعی که فهمیدم با سکوتم به استیگمای خاتمه دادن به بارداری دامن میزنم، شروع کردم با همه دربارهاش صحبت کردن.» دیوان هم میگوید ساخت اتفاق برایش فرصتی بوده واقعیتی ناگفته را برملا کند: «شرم این مسئله، همه ما را خفه میکند. و این سکوت تداوم وضع موجود را تضمین میکند.»
فیلمهای اینچنینی با به چالش کشیدن اطلاعات نادرست و انگهای اجتماعی، از دیدگاهی نو مبحثی قدیمی و تاریخی را پیش میکشند. در حالی که به سمت دورانی پرتنش برای حقوق باروری حرکت میکنیم، باید تمامی نیروهای خود را برای مبارزه بسیج کنیم. سینما دنیا را نمیتواند عوض کند اما دستکم میتواند در مباحث موجود تغییر ایجاد کند.