زاگاه- روزنامه کیهان روز گذشته در یادداشتی با گرفتن نوک پیکان به سمت مادران، آنها را یکی از عوامل اعتراضات سه هفته گذشته دانسته و نوشته است : «اگر مادران به جای اشتغال بیمورد، خانهدار» بودند و به تربیت فرزندان خود میپرداختند، «نوجوانان دهه هشتادی فریبخورده در اغتشاشات» حضور نمییافتند. کیهان در بخش دیگری از این یادداشت نوشته شده است: «تحمیل فرهنگ غلط و مخرب تکفرزندی و همچنین اصرار به اشتغال زنان آثار منفی محسوس و نامحسوس فراوانی برای خانوادهها داشته است حتی بسیاری از خانوادههای فاقد مشکلات اقتصادی نیز بر اشتغال بانوان اصرار دارند و یا از فرزندآوری امتناع میکنند. در موضوع اشتغال بانوان متأسفانه در مواردی که شاید ضرورت اقتصادی برای این کار وجود نداشته است هم با تکیه بر باور غلط رایج که القا میکند اجتماعیبودن زن تنها با اشتغال خارج از خانه محقق میشود شاهد دامنزدن به موج غیبت مادران در خانه و در کنار فرزندان هستیم حال آنکه چه بسیار بانوانی که اجتماعی هستند اما لزوما شاغل نیستند یا اصراری به شاغل بودن ندارند.»
در این یادداشت کوتاه، کیهان بار دیگر بر رویکرد و سیاستهای تبعیضآمیزی که وظیفه زنان را تنها فرزندآوری و تربیت فرزندان صالح میداند تاکید کرده و اشتغال زنان را از عوامل تک فرزندی خانوادهها و همچنین عدم تربیت و فریبخوردگی نوجوانان دهه هشتادی دانسته است. این رویکرد سالهاست که از طریق دستگاههای تبلیغاتی حکومتی در ایران، به زنان گوشزد میشود و سیاستها و قوانین تبعیضآمیز علیه زنان را توضیح میدهد.
درحالی که در چهاردهه گذشته، حکومت با تمام توان تلاش کرده است تا با اعمال محدودیتهای مختلف بر زنان، آنها را در چارچوب خانهها محصور کند، در حالی که حق کنترل زنان بر بدن خود نادیده گرفته و در یکسال اخیر نیز با تصویب قانون جوانی جمعیت، بیش از گذشته نقض شده است، درحالی که بیش از پنجاه درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی را در ایران زنان تشکیل میدهند و سهمشان از بازار کار تنها ۱۵ درصد است، روزنامه کیهان همچنان از میزان محدودیتها و تبعیضهای واردشده بر زنان راضی نیست و به دنبال توجیه و زمینهچینی برای اعمال محدودیتهای بیشتر بر تن و زندگی زنان است.
سه هفته از شروع اعتراضات به کشتهشدن مهسا امینی میگذرد. قیام «زن، زندگی، آزادی» امروز در سراسر دنیا، امیدبخش میلیونها زن شده است. خیزشی مترقی و فمینیستی که مطالبات رهاییبخش زنان و خودمختاری جسمانی زنان را در راس مطالباتش قرار داده است. صدها تن از فعالان زن در حوزههای مختلف دستگیر شده، هزاران شهروند معترض در زندانها هستند و صدها نفر کشته شدهاند، و دور از ذهن نیست در امتداد سرکوبها و با توجه به ماهیت فمینیستی حرکتهای اعتراضی آغازین، حکومت در راستای اعمال قوانین و محدودیتهای سختگیرانهتری برای زنان بکوشد. چرا که زنان «بهاندازه کافی» در خانه نماندهاند، به اندازه کافی بچه نمیزایند و فرزندان «خوبی» تربیت نمیکنند. ما امروز با فرزندانی جسور و عصیانگر مواجهیم که سطلهای زباله را واژگون میکنند، روی آنها میایستند و ابزار فرودستی را آتش میزنند و از گلوله و باتوم هم نمیهراسند.
جنبش زن، زندگی، آزادی راه خود را یافته است، جنبشی که الهامبخش میلیونها زن در سرتاسر جهان است و بسان دعوتی است برای تمامی زنان تا بیشازپیش و با نیرویی جمعی و جدید، علیه خشونت، تبعیض، سیاستهای کنترلگرانه بر بدنشان، بشورند. جنبشی که فضای اعتراضیاش از خیابان گرفته تا دیوارهای شهر، از خانه تا مدرسه است و این نوید را میدهد که دیگر هیچ قدرتی نمیتواند زنان و مطالباتشان را از میدان بهدر کند و به پستوها براند. پیش از خیزش «زن، زندگی، آزادی» هم سیاستهای سرکوبگرانه نتوانست تن زنانه را محصور کند و به تولیدمثل و نقشهای تحمیلی و تعیینی وادارد و از اینپس نیز این تن و قدرت جمعی رامشدنی نخواهد بود.