زاگاه- تحقیقات مختلف از سراسر جهان نشان میدهند که انجام سقط جنین با مشکلات سلامت روان مرتبط نیست، اما محدود کردن دسترسی به آن تاثیر مستقیم بر سلامت روان دارد.
بیش از ۵۰ سال تحقیقات روانشناسی بینالمللی نشان میدهد که انجام سقط جنین با مشکلات سلامت روانی ارتباطی ندارد، اما محدود کردن دسترسی به سقط جنین ایمن و قانونی، زیانآور است. تحقیقات نشان میدهد افرادی که از دسترسی به سقط جنین ایمن محروم میشوند، سلامت جسمی و روانی ضعیفتری دارند.
همچنین، همین تحقیقات نشان میدهند که برخلاف تبلیغات گسترده، سقط خودخواسته جنین، منجر به بروز مشکلات روانی قابل توجهی نمیشود. یک مطالعه مهم که در آمریکا بر روی بیش از ۱۰۰۰ زن در ۲۱ ایالت انجام شد، نشان میدهد زنانی که اجازه سقط خودخواسته جنین را بطور امن و قانونی داشتند، کمتر از زنانی که از این امکان محروم بودند، احساسات منفی، علائم مرتبط با سلامت روان و افکار خودکشی را تجربه کردهاند.
مطالعات بینالمللی گستردهتر نیز نشان داده است که سقط خودخواسته جنین خطر ابتلا به افسردگی، اضطراب یا افکار خودکشی را افزایش نمیدهد.
تأثیر سقط جنین بر سلامت روان
مطالعهای پیشگام به نام «مطالعه ترنوِی» که توسط مرکز استانداردهای جدید در بهداشت باروری (ANSIRH) در دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو انجام شد، این باور را که افرادی که سقط جنین انجام میدهند دچار پشیمانی عمیق، غم یا حتی اختلال استرس پس از سانحه میشوند، به چالش میکشد. براساس این مطالعه، رایجترین احساسی که اغلب افراد تجربه میکنند، احساس آرامش است. (روکا، C. H. و همکاران، علوم اجتماعی و پزشکی، جلد ۲۴۸، ۲۰۲۰)
در این مطالعه، محققان، هزار زن را در ۲۱ ایالت طی یک دوره پنجساله مورد مطالعه قرار دادند تا احساسات آنها را در مورد تصمیمشان مبنی بر پایان دادن به بارداری بررسی کنند. محققان هر ششماه یکبار با شرکتکنندگان تماس میگرفتند تا هرگونه احساس غم، گناه، پشیمانی، خشم و یا شادی آنها در مورد تصمیمشان را یادداشت کنند. براساس یافتههای این تحقیق، در پنج سال پس از انجام سقط جنین، تنها شش درصد افراد نسبت به تصمیمشان احساسات منفی داشتند، در حالی که اکثریت زنان یا از تصمیمشان راضی بوده و احساس آسودگی میکردند یا اینکه هیچ احساسی نداشتند.
همچنین یک مطالعه دیگر که ده سال پیشتر منتشر شده بود، نشان میدهد زنانی که در سه ماهه اول بارداری ناخواسته، سقط جنین انجام دادهاند نسبت به زنانی که بارداری ناخواستهشان را ادامه دادهاند، کمتر مشکلات مرتبط با سلامت روان را تجربه میکنند.
نانسی فلیپه روسو، دکترای روانشناسی و استاد بازنشسته مطالعات زنان در دانشگاه ایالتی آریزونا، که در زمینه بارداری ناخواسته، سلامت روان و سقط خودخواسته جنین تحقیق کرده است، میگوید: «در واقع، بهترین پیشبینیکننده وضعیت روانی یک زن پس از سقط خودخواسته جنین، وضعیت روانی او پیش از سقط است.»
دکتر آنتونیا بیگز روانشناس و پژوهشگر میگوید:« نکته مهم این است که خودِ سقط خودخواسته جنین منجر به بروز مشکلات مرتبط با سلامت روان نمیشود.»
تحقیقات نشان میدهند زنانی که بارداری برنامهریزیشده داشتهاند اما به دلیل نقص جنین و تهدید جان مادر، ناچار به پایان بارداری در سه ماهه دوم و سوم شدهاند، پس از آن با مشکلات سلامت روان روبرو میشوند. تهدیدات سلامت روان در این گروه از افراد با زنانی که سقط ناخواسته را تجربه میکنند یا با مرگ فرزندشان پس از تولد مواجه میشوند، برابر است، اما کمتر از افسردگی و پریشانی افرادی است که نوزادانی با نقصهای جدی به دنیا میآورند.
محرومیت از دسترسی به سقط خودخواسته جنین
مطالعه ترنوی همچنین مساله دیگری را نیز نشان میدهد. اینکه زنانی که از دسترسی به سقط خودخواسته ایمن و قانونی محروم هستند، علائم اضطراب و استرس بیشتری را گزارش میکنند، اعتماد به نفس کمتری دارند، در درازمدت با مشکلات اقتصادی بیشتری مواجه هستند و احتمال بالاتری دارد که با شرکای خشونتطلب خود باقی بمانند. از طرف دیگر نوزدانی که به دلیل عدم دسترسی به سقط جنین ایمن، متولد میشوند نه تنها احتمال دارد که در فقر زندگی کنند بلکه مشکلات بیشتری را در ارتباط با مادرانشان تجربه میکنند.
مطالعات دیگر نشان میدهند کودکانی که در چنین شرایطی به دنیا میآیند با طیفی از مشکلات اجتماعی، عاطفی و سلامت روانی مواجه میشوند که تا بزرگسالی ادامه مییابد، از جمله بستریهای روانپزشکی بیشتر نسبت به خواهران و برادران خود یا سایر کودکانی که براساس بارداریهای برنامهریزی شده متولد میشوند.
انگ بیشتر، موانع و نابرابریها
با توجه به اینکه پیامدهای روانی عدم دسترسی به سقط خودخواسته جنین قانونی بسیار فراتر از خود این عمل است، مهم است که این موضوع را در بستر بزرگتر جامعه مورد بررسی قرار دهیم.
اگر یک ایالت سقط خودخواسته جنین را ممنوع کند، فردی که در آن ایالت به دنبال سقط جنین است، با مجموعهای از موانع جدید و قابل توجه روبرو میشود. ممکن است مجبور شود هزینههای اضافی برای سفر به ایالتهای دیگر، اقامت و مراقبت از کودکانش در طول سفر را بپردازد، همه اینها در حالی است که ناچار است از کارش مرخصی بگیرد و بنابراین دستمزدش را از دست میدهد. ممکن است فکر کند ناچار است به دوستانی که از آنها درخواست کمک مالی کرده، قصد و نیت خود را فاش کند. ممکن است مجبور شود برای دریافت نوبت در انتظار طولانی بماند، همه این چالشها منجر به افزایش استرس و اضطراب او میشود.
این موانع میتوانند هر کسی را که به دنبال سقط خودخواسته جنین است دچار سطحی از مسائل مرتبط با سلامت روان کند.
بیگز میگوید: «بسیاری از افراد ناچارند به ایالتهایی با دسترسی بیشتر به خدمات سقط جنین سفر کنند، و همین افزایش تقاضا در ایالتهای محدود، بر نوبت انتظار همه افرادی که خواهان انجام سقط جنین هستند تاثیر میگذارد.»
تحقیقات نشان میدهند، افرادی که با موانع لجستیکی در دسترسی به خدمات سقط جنین مواجه میشوند، از جمله افزایش زمان سفر یا دشواری در گرفتن نوبت، افزایش علائمی مانند استرس، اضطراب و افسردگی را تجربه میکنند.
ممنوعیت این عمل همچنین باعث انگزنی و تابوانگاری آن میشود، و بر اساس یافتههای مطالعه ترنوِی، انگزنی به سلامت روان آسیب میزند. در این مطالعه زنانی که احساس میکردند اگر سقط جنین انجام دهند، از سوی دوستان، خانواده و اعضای جامعه مورد قضاوت منفی قرار خواهند گرفت، با احتمال بیشتری در سالیان آینده دچار مشکلات مرتبط با سلامت روان میشوند.
افرادی که از قبل در پرداخت هزینهها و دسترسی به خدمات سقط جنین با مشکل مواجه بودهاند—از جمله افراد کمترخوردار و فقیر، رنگینپوستان، ساکنان مناطق روستایی، اقلیتهای جنسی و جنسیتی، و جوانانی که اغلب با قوانین ایالتی مربوط به رضایت و اطلاع والدین محدود میشوند—احتمالاً بیشترین آسیب را از ممنوعیت سقط جنین متحمل میشوند.
منبع:
https://www.apa.org/monitor/2022/09/news-facts-abortion-mental-health